فراموش کردم
رتبه کلی: 298


درباره من
بی تا،نامی ک به یدک میکشم است و غریبانه ترین تنهایی هارا در معنای خود و طالع من گنجانده است
*
*
*
تا اطلاع ثانوی دلی نیس برای تپیدن،من همون بیوه ی مزرعه ام ک مزرعه دار عشق سیاه پوشم را هدف گرفت.
*
*
*
فقط از یک قسمت دختر بودنم بیزارم،اونم احساساتمه،چون مثل پشه اونقد بالو پر میگیره ک تو نوک برجم بری پشه هس،ولی آن چنان هم له و کوبیده میشه ک میچسبه ب زمین.جز این دختر بودن یعنی عزیز بودن،خاص بودن،مهم بود،یعنی طراوت زندگی و دلیل ادامه حیات ب شرطی ک اطرافیانت جاهلان دوران جاهلیت عربستان نباشن.
*
*
*
همه برام بهترینن ب شرطی ک دنبال خاص بودن نباشن.
همه رو دوسشون دارم ب شرطی ک دنبال عشق نباشن
همه رو خوب میبینم تا وقتی ک خودشون نخوان واسم بد باشن
.
هفت خط نیستم،ولی از بچگی با جعبه مداد هفت رنگه بزرگ شدم،پس دور زدن ممنوع!
وبلاگم:
matarsak-1995.blogfa.com

*********************
یک مترسک خریده ام

عطر همیشگیت را به تنش زده ام ..

در گوشه ی اتاقم ایستاده .. نگاهم میکند .. سرد .. بی هیچ احساسی ..
مثل تو !
با این تفاوت که هر روز مرا از رفتنش نمی ترساند ! تا همیشه اینجا ایستاده ..
کنار من .. حتی بی هیچ احساسی !!!
.............................................
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد

میخواهی کودک باشی

کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد

و آسوده اشک می ریزد

بزرگ که باشی

باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی


نی نی تهنا (Matarsak )    

برای خاص ترین مخاطبم...

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۹/۱۰ ساعت 22:16 بازدید کل: 198 بازدید امروز: 164
 
من خسته نیسم،فقط عجیب دلتنگ روزایی ام که وقتی نفس عمیق میکشیدم تو هوای تو بودم.
وقتی گریه میکردم انگشت اشارت رد اشکامو میگرفتو بعد میشد سپر تحدیدت که گریه کافیه وگرنه...و من اشکام از ترس ادامه ی نامعلوم جملت خشک میشد،دلتنگ روزاییم که رو جدول راه میرفتم تا بشم همقد تو و تو فقط ب بچه بازی هام میخندیدی!دلتنگ فقط دلتنگ وقتایی که گاهی پیاده میومدی تا رسیدنم ب خونه همراهم باشیو وقتی ب ی جای خلوت میرسیدیم اطرافمونو نگاه میکردی و می ایستادی و میگفتی خانومی موهات خیلی معلومه بفرستشون داخل وبعد منتظر نگاهم میکردی.دلتنگتم بی معرفت.مگه قسم نخورده بودی تنهام نزاری؟خسته نیستم،فقط اشکام خشکیدن.جسمت شده یه کویرو روحت شده سرگردون کابوسای من.نمیبینی بغض راه نفسمو بسته؟چرا نمیای بگی همه دروغ میگن و هنوز این جایی؟دیدی توام دوسم نداشتی و بی هوا دست احساساتمو ول کردی و رفتی جایی ک دست هیشکی جز خدا بهت نرسه!من بهونه گیر این دوریه کیلومتری بودم اونوقت تو فرسخم رد کردی؟
دیدار به قیامت خاص ترین مخاطب من.
__________________________
کسی چیزی نپرسه،فقط یک مطلبه همین.
این مطلب توسط امین داودی بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)