بسم الله الرحمن الرحیم
دانشگاه پیام نور مرکز میانه
موضوع تحقیق جامعهشناسی روستایی:
روستای دوزنان از توابع میانه
استاد محترم: سرکار خانم مریم صادق زاده
محقق: لیلا اشناری چناقبلاغی
ویژگیها و شرایط روستای
روستای دوزنان واقع در شهرستان میانه بخش کلبوز شرقی در 25 کیلومتری شهرستان میانه قرار دارد. روستای دوزنان محیطی بسیار صمیمی و پر از زیبایی دارد. من به تحقیق خود عمل کرده به روستای دوزنان رفتم و همانطور که به استاد خودم گفته بودم، روستای بسیار جالب که دارای عقاید و افسانههای خاصی هست که به نظرم جالب آمد که این روستا رو موردتحقیق قرار دهم. همانطور که وارد روستا شدم، محیطی سرشار از صمیمیت، یکرنگی و سادگی را مشاهده کردم.
مردمانی زحمتکش، تلاشگر و پر از عشق و محبت که این برایم واقعاً حس خاصی داشت. من ازجمله عقاید، مذهب، تعداد جمعیت، طرز پوشش، آدابورسوم، جشن و عروسی، عزاداری و محیط مدرسه و ... را موردبررسی قراردادم.
عقاید و مذهب: ساکنین اکثر روستاهای ایران دارای مذهب شیعه و مسلمان میباشند. روستای دوزنان نیز دارای مردمانی شیعهمذهب و مسلمان میباشد که دارای عقیده و اعتقادی مثل خود شهر میانه را دارند.
اهالی این روستا در ماه محرم و صفر، مشغول عزاداری و شبیهخوانی در روز عاشورا و اربعین هستند. مثل بقیهی روستاها، به پوشیدن لباس مشکی و تعزیهخوانی در ایام سوگواری میباشند.
طرز پوشش و آدابورسوم: طرز پوشش این روستا مثل جمعیت شهرنشین میباشد و لباس محلی مخصوصی ندارند. در زمانهای گذشته، در این روستا زنان یک دامن چینچین بلند میپوشیدند. بالای دامن یک چادر به دور خود میبستند؛ و زنانی که بچهای کمتر از پنج سال داشتند، بچه را در پشت خود به چادر میبستند و از آن مراقبت میکردند. خودشان نیز به انجام کارهای خانه و حیاط میپرداختند. از آدابورسوم خاص این روستا میتوان به همبستگی به یکدیگر و کمک کردن به همنوعان خود در مواقع فوت یکی از اهالی یا جشن و عروسیها یادکرد که نسبت به یکدیگر دارای تعصب خاصی هستند.
طریقهی آماده کردم مایحتاج خانواده: در این روستا در زمانهای گذشته، مایحتاج و لوازم مصرفی و سایر اقلام را از شهر خریداری میکردند چون در این روستا مغازهای وجود نداشت. سرپرست خانوارها بعد از خوردن شام، با حیوانات چهارپای خود با نزدیکان و آشنایان راهی شهر میشدند و صبح زود به شهر میرسیدند. کلیه وسایل موردنیاز خود را اعم از نان و برنج و پوشاک و اقلام دارویی خریداری میکردند. پس از اندکی استراحت، بازهم باهمان چهارپایان راهی روستا میشدند. بعد از مدتها، نیسان به روستا آمد و جابجایی مسافران از روستا به شهر و برعکس توسط وسایل نقلیه صورت گرفت. بعدازآن و باگذشت زمان، همین کار با مینیبوس صورت میگیرد و تردد به شهر آسانتر شده است. اهالی روستا میتوانند وسایل موردنیاز خود را از شهر تهیه نمایند. همچنین در همان زمان، فروشندگان دورهگرد یا همان چرچیها هم به روستا میآمدند و به مبادلهی کالا به کالا میپرداختند. مثلاً در قبال دریافت گندم و جو از روستاییان، به آنان وسایل مصرفی موردنیاز را میدادند و یا اینکه بهجای کالا وجه نقد پرداخت میکردند. اینگونه فروشندگآنهماکنون هم گاه گاهی به روستا آمده، وسایل موردنیاز اهالی را تأمین مینمایند. بعد از گذشت زمان و پیش رفت جوامع و فرهنگ اجتماعی، وسایل نقلیه زیادی در روستا زیاد شد. روستاییان توسط وسایل نقلیه، وسایل موردنیاز و مایحتاج خود را تأمین میکنند.
درگذشته، همهی اهالی برای تهیهی نان، خودشان دستبهکار میشدند و پختوپز میکردند و الآنهم نان روستایی وجود دارد ولی برخی از اهالی نان موردنیاز خود را از شهر تهیه مینمایند.
روابط اجتماعی در روستا: اهالی روستا هم درگذشته و هم در حال دارای جمعیت بسیار در بین خودشان وجود داشت. این جمعیت باعث شد اهالی روستا در هرلحظه از شبانهروز به خانهی یکدیگر رفته و تا نیمی از شب بخصوص در فصل زمستان به گفتگو و شبنشینی ادامه دهند. دارای مغازههای بیشتر که اکثر جوانان در مغازهها نشسته و بین خودشان جمعیتی را ایجاد میکردند. خانمها نیز در ایام کشاورزی و موقع کاشت و برداشت به مردها کمک نموده و در ایامی که کشاورزی وجود ندارد، باهمسایههای خود در کوچهها نشسته با یکدیگر ابراز همدردی مینمودند.
طریقهی رفع مشکلات خانوارها: در این روستا در زمانهای گذشته، کدخدا وجود داشت. او بزرگ روستا بود و همهی اهالی، مشکلات و شکایات خود را با او در میان میگذاشتند. کدخدا به مشکلات آنان پرداخته، حلوفصل مینمود؛ اما باگذشت زمان نسل کدخداها به اتمام رسید. شوراها به وجود آمدند. هرکسی که مشکلی دارد، در مرحلهی اول، به شوراها مراجعه نموده و پس از استشهاد از شوراهای روستا، به یکی از پاسگاهها در نزدیکی روستا مراجعه مینماید. او مشکلات و شکایات خود را مطرح مینماید. مأموران پاسگاه موظف هستند به مشکلات اهالی روستا رسیدگی کنند، درصورتیکه شوراها نتوانند به آنها را حل نمایند.
افسانههایی که در این روستا وجود دارد: در زمانهای قدیم و طبق گفتهی بزرگان و ریشسفیدان روستا، در زمان یکی از پیامبران که نامش برده نشده است، اژدهایی در نزدیکی روستای دوزنان، در رودخانهای که بعد از ایستگاه شیخ صفی و قرانقو هست، وجود داشت. این اژدها همهی آب رودخانه را میخورد و به سایر حیوانات و افراد آزار میرساند. هیچکس جرئت نزدیک شدن به آن را نداشت. او از ورود آب به سایر نقاط جلوگیری میکرد. یکی از پیامبران با دیدن و شنیدن این موضوع، به سراغ اژدها میرود و با معجزهی خود، اژدها را به بالای کوه رسانده و به شکل سنگی درمیآورد. این اتفاق در زمانهای بسیار دور رخداده است و هماکنون در بالای بلندی روستا قابلمشاهده میباشد که منظرهای بسیار زیبا و باورنکردنی خلق کرده است.
همچنین در نزدیکی این روستا، یکخانهی دیو وجود دارد که بازهم به گفتهی بزرگان روستا در زمانهای قدیم، خانهی دیو پر از گنج و ثروت و طلا بوده است. هرکسی که وارد خانه میشده است، خانه سنگی بوده و فقط یک درب داشت، موقع خروج از آن با طلا و گنج، دیگر در باز نمیشد. هر موقع که طلا را سر جای خود میگذاشت، در باز میشد. به گفتهی اهالی روستا، اینگونه شرایط بازهم وجود دارد.
جشن و عروسی: در زمانهای قدیم، جشن و عروسی در این روستا بسیار جالب و دیدنی بود. در موقع عروسی، یک شال بر سر عروس میبستند و شالی قرمز دیگر بر کمر داماد. در دستان داماد سیب و انار وجود داشت که از روی بام بر سر مهمانان پرت میکرد. میگفتند هر کس که سیب یا انار را در دست بگیرد، عروسی نیز برای آن فرد در آیندهی نزدیک اتفاق میافتد. جشن و عروسی به مدت هفت شبانهروز بوده و توسط نوازندگان سنتی (عاشیق) انجام میگرفت. باگذشت زمان و پیشرفت علم و فرهنگ جامعه، این طریق آدابورسوم کنار گذاشته شد. عروسی مثل شهر، به شکل و شیوههای جدید امروزی صورت میگیرد.
همچنین در مقابل عروس و داماد، دو نفر یکی از وابستگان و خویشاوندان عروس و دیگری از طرف داماد، باهم کشتی میگرفتند که الآنهم در برخی از روستاهای شهرستان میانه صورت میگیرد.
عزاداری و تعزیر: این روستا درگذشته دارای دو هیئت بوده است که دارای سینهزنان و زنجیرزنان بودند. در ایام ماه محرم و سایر ماههای سوگواری به عزاداری میپرداختند. آنها که زنجیرزن بودند، پیراهن سبز با یک دامن مشکی و یک زنجیر در دستشان عزاداری میکردند و سینهزنان با مداحی مداح روستا به سینهزنی میپرداختند. زنان نیز در شبستان مسجد که بهصورت طبقهای بود و دیدن هیئتهای عزاداری را در مسجد میسر میگرداند جمع میشدند. در موقع فوت یکی از اهالی، مثل شهر عمل مینمایند و با یکدلی و حمیت به کمک هم میآیند.
تحصیل در روستا: در این روستا در گذشته یک معلم بوده است که بهعنوان مدیر هم انجاموظیفه مینمود. مدرسه دارای یک کلاس بود که حداکثر ده نفر دانشآموز دختر و پسر داشت که بهصورت مختلط تا پنجم ابتدایی به تحصیل مشغول بودند و مدرسه فاقد پیشدبستانی بود. دانشآموزان بعد از پنجم ابتدایی، کارنامهی خود را دریافت مینمودند؛ اما هماکنون تا ششم ابتدایی است و مدرسه مدیر و معلم دارد.
جمعیت: جمعیت روستای دوزنان در حدود بیست الی سی سال پیش به سیصد خانوار میرسید و حداکثر هزار نفر جمعیت داشت. باگذشت زمان و پیشرفت و علم و تحصیل در شهر و اشتغال، مهاجرت به شهر شروع شد و هرروز از جمعیت روستا کاسته میشود. تا حدودی که در سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390، تعداد خانوار این روستا به 75 خانوار و حدود 280 نفر میرسید. برخی از اهالی هم که مهاجرت کردهاند، در تابستان در موقع کاشت و برداشت و در ایام سوگواری و تعزیهخوانی به روستا برمیگردند.
سن ازدواج: سن ازدواج در روستاها معمولاً از شهر کمتر هست و تفاوتهای زیادی دارد. معمولاً در شهر بعد از تحصیل و خدمت سربازی، دنبال شغل و اشتغال میگردند و بعد از 25 سالگی ازدواج مینمایند؛ اما در روستا جوان بعد از خدمت سربازی ازدواج مینماید و زندگی جدید تشکیل میدهد. در روستا سن ازدواج برای پسر 14 الی 18 سالگی است و برای دختر 13 الی 16 سالگی. همچنین شرایط جهیزیه در روستاها در زمانهای قدیم خیلی کمتر از زمان حال بود و جهیزیه آنچنانی نمیدادند. همچنین در این روستا طبق شهر سیسمونی وجود دارد که درگذشته نبوده است.
شرایط آب و هوایی و سرمایش و گرمایش: در این روستا شرایط آب و هوایی مثل شهر بوده و بهصورت متعادل و چهارفصل میباشد. درگذشته همهی اهالی برای گرمایش منزل از چوب استفاده میکردند و چوب را در داخل تنور میریختند و از زغال سوختهی آن تا صبح برای گرمایش استفاده میکردند که هم کرسی نام داشت. اکنون هم در برخی از خانوادهها این کار مشاهده میشود. بعدازآن در دههی شصت به بعد، نفت و گازوئیل به روستا آمد. اهالی از آن استفاده کردند که هماکنون هم از آن استفاده میکنند. روستای دوزنان به علت کوهستانی بودن از شرایط آب و هوایی خوبی برخوردار است بهطوریکه در تابستان نیازی به کولر ندارد.
جمعیت روستا هم درگذشته و هم در حال، آب آشامیدنی خود را از چشمهها میآورند. درگذشته آب غیر شرب را از رودخانهها و چشمهها و هماکنون با پیشرفت جامع بهصورت لولهکشی در منازل استفاده میشود.
راه روستا درگذشته خاکی و مالرو بوده اما حدود یک سال است که آسفالت میباشد.
ازنظر بهداشت و خدمات درمانی: در این روستا درگذشته بهداشت آنچنانی وجود نداشت و کسانی که بیمار میشدند به شهر مراجعه مینمودند آنهم با شرایط بسیار سخت که وسیلهی نقلیه هم در دسترس نبود. باگذشت زمان و رعایت بهداشت فردی و عمومی و رواج فرهنگ اجتماعی و پیشرفت جامع از سنتی بهروز شد و بهداشت با عنوان خانهی بهداشت افتتاح گردید. یک روز در هفته، یک پزشک به روستا مراجعه نموده و با دفترچهی روستایی و مبلغ ناچیز بهعنوان پول ویزیت به معاینه بیماران میپردازد و پس از معاینهی بیماران، نسبت به تهیهی نسخهی دارویی اقدام مینماید. این پزشک از طرف شبکهی بهداشت به روستا مراجعه مینماید و افراد بیمار را تا حد امکان معاینه و درمان میکند.
روستای دوزنان دارای سه نفر شورا، یک دهیار، یک نیروی خانهی بهداشت و دو نفر که در تعاونی روستایی انجاموظیفه میکنند.
لازم به توضیح است که در زمانهای قدیم در این روستا فقط دو نفر زن زندگی میکردند که به اسم دوزنان درآمدهاست.