خیلی ها موقعی که از احوال کارشان جویا می شویم می گویند کارشان" آزاد" است و در "بازار آزاد" کار می کنند. اما حقیقتا این مفهوم به چه معناست؟
بازار آزاد واژهای است که به طور خلاصه مبادلات انجام شده در یک جامعه را توصیف میکند. هر مبادله در شرایط یک توافق دوجانبه و در عین حال داوطلبانه میان دو فرد یا دو گروه انجام میشود. این دو فرد یا گروه کالاها یا خدمات اقتصادی را مبادله میکنند، برای مثال زمانی که شما روزنامهای را از روزنامه فروش به ازای 50تومان میخرید، شما و فروشنده دو کالا را مبادله کردهاید. 50تومان پول دادهاید و فروشنده، روزنامه را به شما داده است یا اگر شما برای یک بنگاه کار میکنید نیروی کار و تخصص کاریتان را به او داده و در عوض از بنگاه دستمزد دریافت کردهاید.
هر دو طرف انتظار دارند که از انجام مبادله منفعت کسب کنند و هر دو نیز انتظار دارند که در آینده بتوانند مبادله را تکرار کرده یا بر هم زنند چرا که ممکن است انتظارات آنان برآورده شده یا نشده باشد. مبادله یا تجارت تنها به دلیل اینکه هر دو طرف سود میبرند انجام میشود. اگر آنها انتظار کسب منفعت از انجام مبادله را نداشتند با انجام آن موافقت نمیکردند.
" اقتصاد بازار" (همچنین " اقتصاد بازار آزاد " و " اقتصاد بنگاه آزاد ") یک سیستم اقتصادی است که در آن تولید و توزیع کالاها و خدمات با مکانیزم بازارهای آزاد که توسط سیستم قیمت آزاد هدایت میشود (به جای بازارهای با برنامه)، انجام میگیرد.
در یک اقتصاد بازار، تولید کنندگان و مصرف کنندگان درباره آنچه که تولید یا خریداری میکنند، خود تصمیم میگیرند؛ در مقابل در اقتصاد با برنامه دولت درباره نوع و کمیت کالاهای تولید شده تصمیم گیری میکند.
در مدل اقتصادی یک بازار آزاد هیچ گونه دخالتی از سوی دولت یا منبع دیگری وجود ندارد. در جوامع سرمایهمحوری که مدل نظری یک اقتصاد بازار آزاد بزرگ در آنها رخ ندهد، اقتصاد زیر زمینی جایگزین یک اقتصاد بازار آزاد واقعی میشود.
عناصر چهارگانه بازار عبارتند از:
مصرف کننده یا تقاضاکننده
نیاز یا احتیاج
قدرت خرید
عرضه کننده یا تولیدکننده
اقتصاد بازار آزاد طرفداران و منتقدان خاص و متعصب خاص خودش را دارد. طرفداران بازار آزاد معتقدند که تعیین قیمت ها از سوی خود بازار بهترین راه تنظیم بازار است و دخالت دولت در عرصه اقتصاد فقط تعادل بازار را برهم می زند و بازار را از حالت رقابتی خارج می کند.
در مقابل منتقدان بر این عقیده اند که عدم دخالت و نظارت دولت زمینه فساد و رانت خواری را فراهم می کند و سلامت بازار را به خطر می اندازد.
برخی هم راه میانه را برمی گزینند و بر این عقیده اند که دولت تنها از طریق سیاست گذاری و جهت دهی کلی می تواند در بازار دخالت کند اما دخالت در جزئیات سلامت بازار را به خطر می اندازد.