♠ دلم را روی میز میچینم
با تمآم نفسهآیم که هوای با تو بودن را میبلعند
و هر نفسی که فرو میرود ممد حیآت است و دیگر بالا نمیآید ،
که با هر نفس از تو بمیرم ..
ببین چگونه دلم را
مثل جنینی که نه سقط میشود نه به دنیآ میآید
به گرده میکشم ،
این کلمآت حرامزاده را چه کسی بر زبآنم ریخت ؟
این دوستت دارم بیپدر را ؟..
قمآر باز نآشی من این همه را گران بباز
یا بمآن و از من زنی بسآز ،
همین که بیآیی
و کسی چشم براهت بآشد ..
همین که بیآیی
و پیش از آنکه بیآیی عطر چای گلستآن در آشپزخانه بپیچد ..
از من زنی بسآز
زنی که تآکنون نبودهام
زنی که تآکنون نبوده است ..
حالا دلم را از ترس مآدرم
لآی کتابهای مدرسه پنهآن نمیکنم ،
و حروف اول اسمهایمآن را در دو قلب کوچک زخمی !..
حالآ در تمام رگهآیم من از تو دورم را درد میکشم ،
و هر روز در من زنی زاده میشود
که انقراض عشق را یک روز به تأخیر بیاندازم ..
تو دیر میرسی آن قدر دیر
که این پیراهن
نه برای پوشآندن شانههآیم کافی است ..
نه برای یک قواره کفن !
نام عزیز تو را در تمآم چاههآی جهان فریآد میزنم
صدای من از راه دور به گوشت نمیرسد ..
- الو سلآم برادران دینی من
که پایتآن طبق قوانین به گلیم تنهآیی آدمها کشیده میشود ،
تا سکوت مرا شنود کنید و بغض مرا به ثبت برسآنید
شما که میدانید من نمیتوانم این همه بیتآبی را
با سرویس پیام کوتآه برای او بفرستم ..
تمام ترانههآی کوچه بازاری
اعجاز صدای عبدالبآسط
در تلآوت یوسف برای من ،
پر از برای دلتنگم هآست
پر از اوی شعرهآی من
که تو بآشی ..
این همه را گران ببآز
قماربآز ناشی من
یا بمآن و از من زنی بساز !
+ مخاطب خاص:*