|
شایلی
(
![]()
آلبوم:
LoVe
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
88 بازدید امروز: 88
توضیحات:
روزی... یه دختر و پسر که همدیگر با تمام وجود دوست داشتند بعد از پایان ملاقاتشون با هم سوار یک ماشین شدند و کنار هم نشستند. دختر می خواست چیزی به پسر بگه اما خجالت می کشید پسر هم کاغذی را آماده کرده بود و چیزی را که نمی توانست به دختر بگوید در آن نوشته شده بود پسر وقتی فهمید داره به مقصد نزدیک میشه ، کاغذ را به دختر داد، دختر هم از این فرصت استفاده کرد و حرفش را به پسر گفت با خودش فکر می کرد که شاید بعد از پایان حرفش پسر از ماشین پیاده شود و دیگر همدیگر نبینند دختر قبل از خواندن نامه به او گفت : دیگر از او خسته شده است و دیگر مثل گذشته عشقی در وجودش نیست و الان پسری پیدا شده که از اون بهتر... پسر بغض کرده بود و اشک تو چشماش جمع شده بود.. با ناراحتی از ماشین پیاده شد در همون لحظه ماشینی به پسر زد و پسر فوت کرد دختر که باتمام وجودش در حال گریه بود،یاد کاغذ افتاد وقتی کاغذ را باز کرد پسر نوشته بود : «اگه یه روز ترکم کنی ، می میرم »
درج شده در تاریخ ۹۸/۰۸/۰۹ ساعت 00:59
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|