مردی به همسرش گفت..نمیدانم امروز چه کار خوبی کردم که یک فرشته به نزدم آمد وگفت که یک آرزو کن تامن فردا
برآورده کنم !!
**همسرش به اوگفت ...ما که 16سال بچه های نداریم وارزو کن که بچه دار شویم.
**مرد رفت پیش مادرش وماجرا رابرای اوتعریف کرد...مادرش گفت..من سالهاست که نابیناهست...
نرگس........
تاریخ درج:
۹۴/۰۶/۲۹ - ۱۵:۴۷ 29 نظر , 57
بازدید