تنها ترين تنها منم پسری هستم از جنس تنهايي كه چشماني منتظر دارد و زخمهاي زمانه بر قلبش، حكم مرگ را برايش صادر كرده است... يه عمر تنهام خودم خبر ندارم دلم خیلی گرفته نمیدونم چرا ولی احساس خوبی ندارم. دلم میخواد از این جا فرار کنم و برم یه جای دور ....
جایی که هیج کس من رو نشناسه......هیچ کس نباشه...سکوت و سکوت و سکون....
دلم می خواست کسی پیدا بشه و طاقت شنیدن این همه درد رو داشته باشه.....
این همه فکر واسه یه ذهن کوچیک....این همه درد ......این همه کلمه ی نگفته........
این همه سکوت......................
عيد و امسال عيدی ندارم
گذاشتی رفتی عزيزم من بی قرارم
عيد و امسال تنهای تنهام
بجای عيدی عزيزم من تو رو ميخوام
از وقتی رفتی غمگينه خونه
گريه م ميگيره با هر بهونه
رفتيو موندم با اين همه درد
هرگز نميشه فراموشت کرد
عيد و امسال عيدی ندارم
گذاشتی رفتی عزيزم من بی قرارم
عيد و امسال تنهای تنهام
بجای عيدی عزيزم من تو رو ميخوام
اگرچه نيستی ياد تو اينجاست
عشقت توی قلب ماهاست
هر جا که هستی خدا به همرات
دعای خير پشت و پنات
هرجا که رفتی خدا به همرات
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۱/۱۹ - ۲۳:۰۳
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.