بعضی وقتا آدما الماسی تو دست دارند تا چشمشون به یک گردو می افته .دولا میشن تا
گردو را بردارن . الماس می افته تو شیب زمین قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره .
میدونی چی می مونه ؟ یه آدم یه دهن باز یه گردوی پوک یه دنیا حسرت........ تاریخ درج: ۹۱/۱۲/۰۶ - ۱۸:۲۸( 8 نظر , 266
بازدید )
حکایت رفاقت حکایت سنگهای کنارساحله یکی یکی جمشون میکنی تو بغلت ، بعدش هم یکی یکی پرتشون میکنی تو دریا،اما یه وقتایی یه سنگ های قیمتی گیرت میاد که هیچ وقت نمیتونی پرتشون کنی. ... تاریخ درج: ۹۱/۱۱/۱۶ - ۱۸:۵۹( 0 نظر , 243
بازدید )