من از نژاد آریایی ام و ایران سرای من است...
اینجا همان جاییست که کوروش کبیر بنیان گذار حقوق بشر را در خود پروراند...
همان جایی که قهرمانانش را تمام دنیا می ستایند...
قهرمانانی همچون آرش که مرز این سرزمین را تعیین کرد...
یا رستم که نامش بر تن هر پهلوانی لرزه می انداخت...
اینجا ایران است...
ایرانی که سعدی و حافظ و مولانایش را تمام دنیا می ستایند...
آری هنوز هم اینجا ایران است و نسل من در آن زندگی می کند...
نسلی که نه قهرمانی دارد نه پهلوانی و نه شاعری نامی . . .!
دیگر رسمی از جوانمردی های تختی به جا نمانده . . . !
دیگر کسی از آزاد مردانی که جان خود را فدا کردن تا ایران بماند یادی نمیکند . . . !
دیگر نه رسم ریش سفیدی باقیست نه رسم احترام و نه بزرگی . . . !
در نسل من آدم ها خار شدند نه به دست بیگانه بلکه به دست خود...
در نسل من برای خود نمایی پسر ها ابرو بر میدارند و دختر ها تن خود را به نمایش می گذارند . . . !
در نسل من جواب هر چشمکی لبخند است ...
جواب هر صداقتی ریاست...
شوخی نسل من فحش ناموس و ناسزاست. . . !
در نسل من عشق بازیچه است . . . !
عاشق بودن بهترین بهانه است . . . !
نسل من به قصه ی لیلی و مجنون می خندد . . . !
فرهاد نسل من عاشق شیرین است ولی لیلا و مریم و نرگس را هم می خواهد . . . !
نسل من بیگانه با خداست . . . !
نسل من از یاد اون دنیا جداست . . . !
بزرگتر های نسل من خود را باختند...
حاجی ها برای خود ویلاها ساختند . . . !
نسل من نسل سهمیه هاست ...
نسل دروغ و پول و رباست . . . !
زندگی نسل من زندگی آبکیست...
زندگی که در آن هرکسی هرچیزی را برای خود میخواهد . . . !
من از این نسل دلگیرم ...
نسلی که قدرت ساختن دارد ولی ویران میکند . . . !
نسلی که تا گرفتار نشود یاد خدا نمی کند . . . !
نسلی که آنچه را برای خود می خواهد برای دیگری نمی خواهد . . . !
نسلی که گذشته ی خود را از یاد برده است . . . !
نسلی که صداقت و صمیمیت در آن مرده است . . . !
نسل من . . . نسل غرور . . . نسل خود خواهی . . . نسل بیگانگی . . . نسل عشق های آبکی . . . نسل حرف ها ی دروغکی . . .