سلام دوستان عزیز
قسمت دوم مطالبم رو تقدیم .. آرامش دل (sevginaz ) میکنم و مابقی عزیزان.../
پدرم نرو... اینا تورو بلد نیستن../
هیشکی نمی دونست که این طوری شه...
این مدلی تموم شه؟!!؟ یا این باشه قسمت پدرم
آخه یکی انصاف داشته باشه../.
--- ( ای خدا... میشه یه چیز بپرسم...؟ ) ---
ازت نمی پرسم چرا؟؟؟
به چه دلیلی...
از چه زمانی ...
بخاطر چی.../
فقط داشتی یا نه .../.؟ همین؟؟
پدرم گفت :
میرم کار کنم و پول در بیارم
گفتش میرم یکمی انصاف بخرم
گفتش میرم یکمی معرفت بخرم بیام../.
...
نرو..نفس زندگیم..عشق بی پایان منکه ازت چیزی نمیخوام../.
رفت و نخواست بمونه
نخواست خار شدنش رو ببینم ../.
نخواست از بی معرفتی چیزی نصیبم شه../.
شکست و داغون شدیم../.
اگه یکمی ..فقط یکمی معرفت داشتی این طوری نمیشود
از حس بی حسیش برایم گفت .../.
از زندگی نکردش.../.
از دارو ندارش..
ههـــــ... تو زندگی کن
آخه مالـــــــــــه ما تموم شده../.؟!!!!
راستی ...
ممنونم که به حرفم گوش نکردی
چون از اول میدونستم گوشات سنگینه
لعنت به این چشمه های خشگیده ساحل...
لعنت به تویکه .................
( از درون .. تا اون
با اون به بیرون....
اونیکه از درون آتیش بیرون رو ساخت )
در آخر اینو بگم و تموم...
--- ( فقط بهم بدی نکن ... چون من ازت خوبی نخواستم ) ---
پــــایــــان
این ادرس وبلاکمه ..
http://noo-loove.mihanblog.com/
خوشحال میشم یه سر بزنین