متنفرم....

متنفرم.......

از اون مردایی که با دیدن ساپورت ارضا..میشن.....

ازاون مردی که کوچکترین لبخند یک زن رو درخواست س.ک.س میدونه.....

از اون مردایی که عقلشون تو کمرشونه....

از اون پسرایی که بند 200 گرم گوشت لای پای جنس مخالفنن....

از عشق های ساعتی,ازعشق هایی که زیر خط کمربند خلاصه میشه....

از اون بغضی که باعث میشه قورت بدم,از اون فحشایی که به دیگران بدهکارم...

از اون ادمایی که عشق و احساسشون لای پاهاشون نفس میکشه....

از اون دخترایی که بخاطر دوهزار تومن شارز,لای پاشونو واسه دوست پسراشون باز میکنن....

از اون دخترایی که مثل اشغال زیر پای پسرای هرزه له میشن و بازم دوسشون دارن....

از اون مردایی که همه رو فاحشه میدونن جز مادرو خواهر خودشون.....

ار اون زنی که سینه هاش رو دربست در اختیار غریبه ها میزاره اما پستانش رو از کودکش دریغ میکنه.....

از اون دخترایی که تا یه پسر مو فشن میبینن انگ فاحشگی بهش میزنن.....

از اون دخترایی که میرن تو چهار دیواری غریبه ها و زن بیرون میان.....

از اون زنایی که وقتی تو اغوش شوهرشونن,چشماشونو میبندن تارویای دیگری رو به یاد بیارن.....

از اون مردایی که اشکای یک زن رو جدی نمیگیرن,بعدشم پیش خودشون فکرمیکنن

که اشکای یه زن مثل اسلحه هست اما بدون خشاب....

از اون دخترایی که جرعت ندارن وقتی یه پسر میگه بیا خونمون یا همه چی تموم,بهش بگن برو بمیر حیوونی مثل تو زیاده.....

   متنفرم........