یک تکه بلور از جنس حضور... یک یاس سپید از رنگ امید... با هرچی وفاست از سوی خدا... همه تقدیم تو باد... تولدتون مبارک اقا عرفان...     یکسال دیگه بزرگتر شدی... ارزوهات بزرگتر شد... درک و فهمت بالاتر رفت... بهترین هارو برای شما ارزومندم... تولدت مبارک...    ...
تاریخ درج: ۹۵/۱۲/۰۱ - ۲۲:۲۰ ( 6 نظر , 203 بازدید )

وابستگی به کسی که... متعلق به تو نیست... یعنی... مرگ تدریجی... ...
تاریخ درج: ۹۵/۱۱/۲۸ - ۰۱:۱۵ ( 9 نظر , 141 بازدید )

دیروز تولد یکی از دوستای خوبم... یعنی.... مینا خانوم بود... متاسفانه دیروز وقت نکردم که پست بذار و بهش تبریک بگم... به جاش امروز بهش تبریک میگم...         مینا جان... دوست خوبم... تولدت مبارک...     هفت تا آسمون پر از گل های یاس و میخک... با صدتا دریا پر ...
تاریخ درج: ۹۵/۱۱/۱۳ - ۱۵:۱۷ ( 6 نظر , 443 بازدید )

پیشی ها وقتی کوچولو بودن...       پیشی ها وقتی بزرگتر شدن...         شیطونی یکی از پیشی ها...         دوتا عکس تکی از دوتاشون...         اسم هاشون... اون مشکیه متیکه اون زرده هپل اونی که سر بین...
تاریخ درج: ۹۵/۱۰/۱۴ - ۲۰:۱۳ ( 74 نظر , 169 بازدید )

دلت که گرفته باشد... اگر تمام ارامش ساحل راهم به تو بدهند... باز هم دل تو بارانیست... خیس تر از دریا خراب تر از امواج... ...
تاریخ درج: ۹۵/۱۰/۱۰ - ۰۰:۲۳ ( 17 نظر , 165 بازدید )

دنیا به چه میبالی؟... به دلهای شکسته ی ما؟... به سرنوشت تلخ ما؟... به سیاهی شب خود؟... به خیانت ادم هایت؟... به تلخی روزگارت؟...  ...
تاریخ درج: ۹۵/۱۰/۰۷ - ۰۹:۱۴ ( 29 نظر , 161 بازدید )

خدایا دلم هوای تازه میخواهد... دلم یک نور قشنگ میخواهد... نمیخواهم از آینده باشد... نمیخواهم برای همین الانم باشد... من را ببر به گذشته... میشود؟... یک هوای تازه از انجا میخواهم... یک نور قشنگ از آن روزها میخواهم... یک تکرار پرحجم از آن لحظه... یعنی می شود؟... خدایا چرا ساکت نشسته ای؟... ...
تاریخ درج: ۹۵/۰۹/۲۳ - ۲۱:۰۰ ( 12 نظر , 197 بازدید )

بغض دارم رفیق!!!... دست هایم را میگیری؟؟... سرم را می چسبانی بر سینه ات؟؟... اجازه می دهی خیس کنم تنت را از اشک هایم؟؟... بغض دارم رفیق!!!... گوش می سپاری به هق هق هایم؟؟... مرا میبری به یک جای دور؟؟... دعوتم می کنی به یک آغوش؟؟... درکم خواهی کرد؟؟... میشود آخرش هم اشکهایم را پاک کنی؟؟... ...
تاریخ درج: ۹۵/۰۹/۱۳ - ۱۷:۵۳ ( 33 نظر , 174 بازدید )

از روزی که تصمیم به رفتن گرفته ای... بلاتکلیفی میان ما موج میزند... مثلا همین دل من... نمی داند با تو بیاید؟... یا پیش من بماند؟.......
تاریخ درج: ۹۵/۰۹/۰۸ - ۱۱:۲۰ ( 48 نظر , 159 بازدید )

می بینی پاییز چقدر شبیه زنهاست؟... حوصله اش که سر می رود... بند اصلاح را بر میدارد... می کند علف های هرز را... بلوند میکند موهایش را... گرم میشود... سرد میشود... طاقت ندارد... تعادل ندارد... همه چیز را بر هم می ریزد... باد می وزد... در آخر اما... آرام...آرام... می بارد... زن پاییز است.....
تاریخ درج: ۹۵/۰۸/۲۴ - ۱۹:۱۰ ( 14 نظر , 229 بازدید )