دختـــــــــرـ تَنـــــــــها



دلم کـــــــــــمی خدا میخواد…
کمی سکـــــــــــوت…
کمی دلبریدن میخواد…
کمی اشک…
کمی آغوشآسمانی...
کمی دور شدن از این آدمها…!
کمی رسیدن به خدا…

از متولدین آبان بـیشتـــر بـتـــرسیـــد؛
آن ها قـــادرند ناگهــــــانی،
دیگــــر گــریـه نکـننــد؛
دوسـتــــ نــداشتـــه بــاشـنـــد؛
و قـیـــدِ همـــه چـیــز را بــزننــد،
حتـــیزنــدگــــی!

امـــــــــــــــا . . . . !!


گاهی باید یک نفر دست به صورتت بزند و نقاب خنده ات را بیندازد ....
آن وقت در آغوشت بگیرد ، یک دل سیر گریه کنی ...
گریه ات که تمام شد ، در گوشت زمزمه کند
دیوونه من باهاتم ، دیگه هیچوقت گریه نکن ...!!
آدما گاهی لازمه
چند وقت کرکرشونو بکشن پایین
یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن :
کسی نمرده! فقط دلم گرفته....
گــــــــــــــــاهی
اتفاق خوب چنان دیر می افتد که ...لبخندی
آدمی از احساسش باز مانده!
تنهــــــــــا به بسنده کرده و میگوید: چه دیر!
امشب حسی دارم خالی از تمام حس های دنیا
نه خوشحالم
نه غمگین
نه لبخند به لب دارم
نه اشک به چشم
نه برای داشتن ات التماس میکنم

وای، باران
باران
شیشه پنجره راباران شست .
از دلمن اما،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

خسته تر از آنم
که لیوانی چای
آرامم کند...
آغوش گرم تورا می خواهم
در جنگلی ناشناس
وقتی که آسمان
از لا به لای شاخه ها
سرک می کشد...
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.