فراموش کردم
رتبه کلی: 11508


درباره من
میــمَکَمـ -» پـِستآنــــــِ «- شَب رآ
وَزپــِی رَنگی بهـ افسون تَن نیــآلوده

چــشم پُرخآکِستَرَش رابانِگآهِ خویـــــش می کآوم

93/05/9


UNA
-» UnA «- (OKAYD )    

___ زَن ___

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۵/۱۴ ساعت 19:51 بازدید کل: 137 بازدید امروز: 137
 

اولین بارقه های های فمینیسم من در سن کودکی زده شد!

وقتی دیدم که پسرهای فامیلم حق دارند با هر لباسی که می خواهند، دور حیاط بدوند،

ولی اگر من جوری بنشینم که دامنم درست نباشد همه بسیج می شوند تا دامن مرا روی پاهای کودکانه و بی خبرم بکشند و مدام گوشزد کنند که درست بنشین!!

 

 

 

 

هرگز نفهمیدم چرا وقتی بالغ شدم باید بلوغم را زیر روپوش گشاد پنهان کنم و قوز کنم تا جنسیتم را از همه کس بپوشانم!

ذهن من هرگز نفهمید چرا هرچه مربوط به زنانگی من است زشت و پنهانی و گناه آلود است،

هرچه مربوط به مردانگی پسر هاست، قابل افتخار و ستودنی است !

ذهن من هنوز پنج ساله است، نمی فهمد چرا به عنوان یک زن ناقص و نیمه است؛

نمی فهمد چرا همه فکر می کنند که جنس او بدون مرد کامل نیست!!

او حتی نمی فهمد چرا درخانواده ها، مردها یک طرف مجلس عرق می خورند و بحث سیاسی میکنند

و زن ها طرف دیگر ظرف می شورند و مزخرف میبافند. .

 

 

 

او نمی فهمد چرا وقتی مردش را نمی خواهد سالها باید دنبال طلاق بدود در حالیکه اگر مرد بود در یک هفته می توانست زنش را طلاق بدهد!

ذهن من هنوز پنج ساله است. .

بعدها مجبور شد هر تشخیص را دو بار تکرار کند، برای آنکه چون زن بود حرفش نصف یک مرد ارزش داشت!

مجبور شد از زبان یک پزشک (که زن بود) بشنود که

" پیش دکتر زن نرو، زن ها همه بی سوادن " و هیچ نگوید و دم نزند. .

مجبور شد دو برابر تلاش کند تا نامش نصف اعتباری که باید را بیابد!

مجبور شد دو برابر مردها خوب رانندگی کند تا مبادا تصادف کند و این جمله را بشنود که

" زن ها دست فرمون ندارن "

مجبور شد دو برابر مردهای دور و برش کار کند و دو برابر آنها موفق شود و دو برابر آنها پول در بیاورد و آخر هم " زن بی سر پرست "  نامیده شود.

زن ِ تنها و....

 

 

 

 

از همه ی اینها گذشته ، نگارنده زن خوشبختی محسوب میشود!

در خانواده ای بدنیا آمده، که امکان تحصیل را داشته است.

او هرگز کتک نخورده و نفقه نخواسته و حضانت طفلی را از دست نداده است!!!

با این همه زخمی وخسته است. .

 

خسته است از اینکه از زبان مردهای بی خاصیتی که نصف ضریب هوشی او را ندارند شنیده است که :

" زن ها منطق ندارند، زن ها طنز ندارند، زن ها دست فرمان ندارند. . "

خسته است از جامعه ای که اگر زنی مورد تجاوز قرار بگیرد زن را مورد خطاب قرار می دهد که چرا حجابت کامل نبود و مقصر می شمارند که مرد را گناه انداخته،

و از مرد نمی پرسند که چرا مثل یک حیوان رفتار کرده است؟

خسته است از جامعه ای که اگر زنی مورد خیانت قرار گرفت به او توصیه می کند که صبوری کند و خانمی پیشه کند و بیشتر به مردش توجه کند،

خسته است از جامعه ای که سزای خیانت در آن برای مرد توجه بیشتر و برای زن سنگسار است!

خسته است از جامعه ای که زن هایش قوز کرده و ترسیده و تهدید شده اند،

و مردهایش با افتخار و به خودشان جرات می دهند به زن ها یی که دو برابر آنها قد کشیده اند لقب کوتولگی بدهند!

 

بر او ببخشایید!

او خسته است، از جامعه ای که حتی معنی صحیح فمینیست را نمی داند ولی آن را نفی میکند!!

 

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۵/۱۴ - ۱۹:۵۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)