فراموش کردم
رتبه کلی: 15


درباره من
به سامانه ی ارتباط با من خوش آمدید . . . . . . . .
در خصوص ارتباط با من : اگه میخوای من رو ببینی عدد 1
اگه میخوای با من دوست شی عدد 2
اگه میخوای منو ادد کنی عدد 3 ا
گه میخوای با من ازدواج کنی عدد4
اگه عاشق منی عدد5
اگه کاری نداری فقط میخوای کامنت بزاری عدد 6
اگه میخوای شمارتو بدی عدد 7
با تشکر




--------_________-----------


اینایی که فکر میکنین من خیلی الافم
اینطور نیس
من یه زندگی بیرون از اینترنت هم دارم
فقط پسوردش یادم رفته...




----------______________-------





ادم خاصی نیستم...


مخاطب خاصی هم ندارم...


فقط حس خاصی دارم...


خودم هستم ...


خود خودم...


بخاطر کسی هم خودمو تغییر نمیدم...


پس راهت را بگیر و برو ...


حوالی ما توقف ممنوع است ...





















هــــی فــــلانی !!!

عــــاشقــــانه های مــــرا به خــــودت نــگیر...

مـــخاطب مــن ،

مـعشوقـــه ایـست کـه

هنـــوز به دنــیا نــیامده اســــت

تـــو کـــه مـــدتــهاست بـــرای مــن از دنــیا رفـــته ای ...
پسر غمگین (PESAREGAMGIN )    

نامه ای به گل نرگس

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۶/۰۳ ساعت 12:30 بازدید کل: 161 بازدید امروز: 160
 

نامه ای به گل نرگس

دست نوشته | نامه ای به گل نرگس چند صباحی بود که می خواستم برایت نامه ای بنویسم، اما نمی شد و حالا دست به قلم برده ام تا حرف هایم را به تو بگویم ای مونس شب های تارم، ای مولای من!
 

با خود گفته بودم نامه ام را کنار مزار مادرت خواهم گذاشت تا زودتر از همه نامه مرا بخوانی اما به یاد آوردم هرگز جایی برای نامه ام پیدا نخواهم کرد، امروز تصمیم دارم با قلم صبر بر کاغذ اعتقاد حرف هایم را بنگارم و آن را درون پاکت خواهش بگذارم، بر رویش تمبر ایمان بزنم و آن را درون صندوق اخلاص بیندازم تا پستچی انتظار آن را به دست تو برساند.

ای خورشید آفرینش! سال هاست که سرود آمدنت را در ترنم باران و فریاد آبشاران و نمای چشمه ساران می شنویم و به امید دیدنت یأس را بر کوه ها سر می بریم.
سالهاست که از شهر ویران افکار مان بر قله های رهایی گام می نهیم تا لحظه ای نسیم بهاریت را احساس کنیم.

ای گل سرسبد آفرینش! به ما گفته اند: وقتی تو بیایی عدالت بر کرسی می نشیند.

ما منتظریم تا با آمدنت سلطه ستم واژگون شود و غافلان زمانه از خواب غفلت بیدار شوند.

آری گل نرگس به ما آموخته اند که ظهور تو بی تردید بزرگترین جشن عالم خواهد بود و عاقبت جهان را ختم به خیر خواهد کرد و ما بی صبرانه به انتظار جشن ظهورت نشسته ایم.

امروز می خواهم از خودت بپرسم؛
ای مهتاب آسمان خلقت! تا سپیده دم فرج چند نافله باقی است؟
تا کی در آدینه های عمر با دست های بلند ندبه تو را التماس کنیم؟
تا کی کوه سارها بی تکیه گاه باشند؟
تا کی همچون گل های آفتاب گردان در پی آفتاب باشیم؟

ای اجابت کننده هر دعا! پنجره قلب منتظران رو به آسمان بی کرانت گشوده است تا با یک اشارت تو، غبار اندوه غیبت از دل ها برخیزد و چشم ها به تماشای باران ظهور بنشیند و اکنون ای پیام همه رنگ های روشن، از گل زیبای باغ عدالت که ما با تمام وجودمان در انتظار دیدارت هستیم، ای سکوت و وقار زیبای شب ها! ای درخشش ماه و ستاره ها که خود وعده داده ای می آیی، بیا و عهدی را که با ما بستی به جا آور، ما هنوز سر همان کوچه سبز که به انتظار ختم می شود ایستاده ایم و بی قرارتر از همیشه ندای انتظار سر داده ایم.

خدایا، شب یلدای هجران را به یمن ظهور ماه کاملش کوتاه کن و به ما توفیق ده تا طلوع جمالش را از نزدیک ببینیم.

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۶/۰۳ - ۱۲:۳۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)