فراموش کردم
رتبه کلی: 3698


درباره من
من دخی ام
پایه، باحال، خون گرم و دیفوووونه
مخالف سرسخت پسرایی که بم پی ام رفاقت بیرون سایت میدن پس حواستو جمع کن
ادد لیست مجسمه نمیخوام
مهربونم ولی تو مخی نرو تا عصبانی نشم
علاقمندیام :موسیقی، سیگار،قلیون، شبگردی، مامان، خونواده، دوست، رقص
   
عنوان: همین الان
همین الان
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 97 بازدید امروز: 96

این تصویر توسط اسماعیل مختاری بررسی شده است.
توضیحات:
منو لیلی در حال گوش دادن به حرفای نیلو بودیم که پیشی خان اومد
من داشتم تو حیاط واسه نیلو شربت درست میکردم
لیلی ام داشت به حرفای نیلو گوش میداد
بعد ک نیلو داشت حرف میزد یهو ساکت شد
ما فک کردیم مکث کرده
بعد دیدیم سکوت طولانی شد
هر دو به نیلو نگا کردیم
دیدیم داره ب در خونه نگاه میکنه
منو لیلی بهم ی نگا کردیم
ی نگا به نیلو
بعد نیلو همونطوری که داشت به در خونه ما نگاه میکرد شروع کرد به فش و بدوبیراه
لیلی ترسید اومد پیش من
نیلو هی میگفت تو چی میگی این وسط؟ها؟چیه؟ مث بز نگا میکنی؟آدم ندیدی؟!
برو تا لهت نکردم
ببین میگم برو امروز حوصله ندارم
چنان ضربه ای بت میزنم که نگو
کری؟میگم اونطوری نگام نکن؟
میفهمی چی میگم یا خری؟!
مث دیوار اونجا وانستا و....
منو و لیلی هنگ بودیم
یهو دیدیم با پیشی خان بوده
بعد نیلو حرفاش تموم شد به ما نگاه کرد دید چشامون از حدقه درومده
همینطوری بهم زل زدیم
و یهو خندیدیم
میگم این دختر دیوونس
باورتون نمیشه  
 
درج شده در تاریخ ۹۴/۰۴/۰۸ ساعت 13:59
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
2
3
1 2 3


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)