روز عشق آمد و من تنهای تنهایم !همه عاشقان دست در دستان هم گذاشته اند و به هم محبت و عشق هدیه می کننداما من تنها در این گوشه از این دنیای بی محبت نشسته ام و با حسرت به عاشقان که دست در دستان هم گذاشته اند و بر لبان هم بوسه میزنند نگاه می اندازمو اشک میریزم و آن لحظه دلم هوای تو را می کند !کاش تو بودی...

من یه سری هدیه گرفتم . .. اما نمی دونم این ولنتاین کیه که هدیه ها رو بدم بهش ...

عزیزم برو کابینتو باز کن... یه لیوان بردار...بنداز زمین بشکنه.... خب...شکست؟اره! حالا ازش عذر خواهی کن! ببخشید لیوان..منظوری نداشتم... درست شد؟نه! متوجه میشی؟...

اولش ذوق داری بعدش با اس ام اس شروع میشه زنگ ها جاشو ب ساعتای پر ارزشت میده سحر تا سحر تو فکرشی از ی دقیقه دیر جواب دادنش ب ستوه میای دیدنش ارزوته میخوای هر جورشده خوشحالش کنی گرفتن دستاش گرم ترین آغوش دنیاس تو خیابونا بودنش رو داد میزنی دوست داشتن جا...

این روزها سرم خیلی شلوغ استپر است از تووجودت حسابی سرم را شلوغ کردهآنــــــقدر که گــــــاهی فراموش میکنم نفس بکشمــــــ....کاش همیشــــــــــــــــــــــه ر کودکی می مانـــــ یمتا بهــــــــــــ جای لهایــــــــــمان …سر زانوهایمان زخمی می شــــــ ....خسته ام از این زندان که ن...

هوایی سرد.... یک خیابان محجور ... پیرمردی غبار الود و یک اتش سرخ پیرمرد پرسید دودی هستی جوان؟ پاسخ دادم اری! سیگاری تعارف کرد... نمی دانست روزی چند نخ خاطراتم را دود میکنم ... نه سیگار! ...

از تو میگذرم بی آنکه دیگر تو را ببینم ، از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم ، نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم . از تو میگذرم ، تویی که گذشتی از همه چیز ، این را هم فراموش میکنم ، جای من در اینجا نیست ! میروم تا آرام باشی ، تا از شر من و احساسم راحت باشی ، میروم تا روزی پ...