نام مکان ها در قرآن
. مشعر؛ بین عرفات و منا واقع شده و به آن مزدلفه نیز می گویند. که شب دهم ذی حجه در آنجا بیتوته می کنند. این کلمه یکبار در قرآن کریم سوره بقره آیه 198 آمده است.
بابل؛ شهری باستانی که در عراق و اطراف رود فرات قرار داشته است. این کلمه یکبار درقرآن کریم سوره بقره آیه 102آمده است.
مصر؛ به معنای شهر است، ولی برای سرزمینی که فرعون در آنجا حکومت می کرد و موسی در آنجا به دنیا آمد و در برابر فرعون قیام کرد و در همانجا یوسف زندانی بود. هر گاه این کلمه غیر منصرف به کار رود مراد همین سرزمین است که سه بار به صورت غیر منصرف در قرآن کریم به کار رفته است و هر گاه به صورت منصرف به کار رود به معنای لغوی آن است که در قرآن کریم یکبار به صورت غیر منصرف به کار رفته است. (بقره، آیه61)
احقاف؛ سرزمینی است که حضرت هود در آنجا دستورات الهی را تبلیغ می کرد. این مکان میان عمان و یمن واقع شده است. چون آنجا ریگستان بوده به آن احقاف می گفته اند. این کلمه یکبار در قرآن کریم آمده است. (احقاف، آیه21)
طورسینا؛ این کلمه یکبار در قرآن کریم آمده است. (مؤمنون، آیه 20) و یکبار به صورت «طور سینین» (سوره تین، آیه2) آمده است. منظور کوه طور و صحرای سینا است که در مصر و کنار فلسطین و اردن قراردارد.
جودی؛ نام کوهی است که کشتی نوح پس از پایان یافتن توفان بر آن پهلو گرفت. این کلمه یکبار در قرآن کریم آمده است. (هود، آیه44)
طوی؛ مکان مقدسی است که در آنجا خدای متعال به حضرت موسی دستور داد کفش هایش را از پایش درآورد و در آنجا نبوت و رسالت او آغاز گشت. این کلمه دو بار در قرآن کریم آمده است. (طور، آیه12 و نازعات، آیه16)
کهف؛ نام غاری است که اصحاب کهف در آنجا 309 سال در آن به خواب رفتند. این کلمه 4 بار در قرآن کریم تکرارشده است. داستان اصحاب کهف در سوره کهف آمده است.
عرم؛ در قرآن کریم از سیل عرم یاد می کند که در سبأ رخ¬داد. (سبأ، آیه 16) در اینکه منظور از عرم چیست اختلاف نظر است. برخی گفته اند مراد، وادی عرم و محل سد مآرب است و برخی دیگر گفته اند مراد، سیل سخت یا سیلی که از باران تند و زیاد است.
. صریم؛ قرآن کریم از باغی مانند صریم یادمی کند. (قلم، آیه20) گفته اند مراد از صریم زمین بی آب و علفی در یمن است و ممکن است معنای لغوی آن (درختی که میوه نمی دهد) مراد باشد و ممکن است شب تاریک یا قطعه ای از ریگ سیاه مراد باشد.