فراموش کردم
رتبه کلی: 2441


درباره من
عاشق دختری نشوید که
ساده و خوش خنده است ،
لجباز است
که شیطنت های خاص خودش را دارد ،
که فرار میکند از گفتن چیزهایی که دلش را میلرزاند
عاشق دختری نشوید
که وقتی کنار شماست
باعث لبخند زدنتان میشود
که غرورش را دوست دارد
اگر عاشق شدید
زندگیتان بر باد است
اینها
فراموش نشدنی هستند ..

- Mohadese -
Hoyden (Qu-een )    
آلبوم: text !
 
عنوان: زنی که در عصر ارتباطات هنوز به نامه نوشتن برای تو عادت دارد !
زنی که در عصر ارتباطات هنوز به نامه نوشتن برای تو عادت دارد !
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 142 بازدید امروز: 140

این تصویر توسط محراب عبوسی بررسی شده است.
توضیحات:


نمیگویم بمان
با ماندن یا رفتنت چیزی عوض نمیشود
فرایند این عشق چیزی جز تجربه احساسمان نبود !
این انتظار برای گمشدن خاطرات از دست رفته هم میتواند مضحک ترین امید این روزهایمان باشد
این عطر لعنتی را از روزهایت پس بگیر
شب ها چشمانت را ببند
و به جای خرمنی از گیسوانم به قرار های کاریت فکر کن !
فکر کن و ببین ، ..
این دوست داشتن ناگهانی چه صبح ها که دیوانه مان نکرده
شانه هایت مردانه ات را از این ابر باران زای مجنون بتکان !
به جیب های پالتوی قهوه ای ات بفهمان دیگر قرار نیست گرمای دستی را با خود حمل کند
چیزی بینمان نیست که تمامش کنیم
فقط قرار است فاصله بینمان کمی طولانی تر شود
شاید هم یک روز در خیابان یک عطر زنانه آشنا کمی دلتنگت کند
اما این آخرین دیدار را به هیچ ماندنی فکر نکن
آرام تر و نرم تر از همیشه موسیقی رفتنت را بنواز !

ایران : بیژن یه قولی بهم میدی ؟
بیژن : تا چی باشه !
ایران : اینکه هیچوقت فراموشم نکنی حتی اگه ترکم کردی .
بیژن : قول لازم نداره ، وقتی وارد زندگی یه آدم میشی ، آدم بخواد نخواد اون جزئی از خاطراتشه !
ایران : حتی اگه بره ؟
بیژن : حتی اگه بره !

{ این متنو خیلی دوس داشتم }
هیچ کس از اینده خبر ندارد !
مردی که امروز با عجله توی مترو از تو ساعت پرسید ،
شاید یک ماه بعد نام کوچکش را صدا بزنی !
دختری که امروز با او قدم میزنی و بستنی میخوری ،
شاید چند سال بعد خسته و کالسکه به دست از رو به رو به سمتت بیاید
و تو سرت توی کیف باشد و با تنه از کنارش رد شوی
شاید او برگردد تو هم برگردی یک ثانیه بهم خیره شوید و یک سال خاطره زنده شود !
امروز شاید علاقه ی عجیبی به موهای مشکی داشته باشی ،
و چند سال بعد موهای طلای ات را با دست از جلوی صورتت کنار بزنی
و ظرفی که آب کشیدی را توی آبچکان بگذاری !
شاید امروز از اینکه دیگر نیست توی تاریکی هق هق کنی
و دوسال بعد روی نیکمت های پارک ملت آمدنش را از دور با لبخند نگاه کنی ، نزدیک که شد بگویی :
باز که دیر کردی !
شاید هم همچنان توی اتاقت باشی و فکر کنی حست چقدر شبیه دو سال پیش همین موقع است !
فهمیدی میخواهم چه بگویم !؟
نمیخواهم بگویم همه دردها فراموش میشود
نمیخواهم بگویم حتما زمان کسی که دوستش داری را از یادت میبرد
نمیخواهم بگویم کسی که امروز کنار توست دو سال بعد میرود
''' خواستم بگویم تغییر شاید نام دیگر زندگی باشد '''


 
 
درج شده در تاریخ ۹۵/۰۲/۰۸ ساعت 18:55
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
2
3
4
5
6
7
1 2 3 4 5 6 7


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)