فراموش کردم
اعضای انجمن(447) شعری تکان دهنده درباره امام زمان حضرت مهدی عدالت و لطف خدا پیامبر اکرم : توبه زیباست ولی در جوانی زیباتر قدرت بدنی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در جوانی بی حسین احساس پیری میکنم ارتباط با مدیریت انجمن مذهبی
جستجوی انجمن
رضاقربانی (Qurane )    

چهل حدیث از امام موسی کاظم(ع)

منبع : http://www.aviny.com/occasion/ahlebeit/imamkazem/v
درج شده در تاریخ ۹۴/۰۲/۲۳ ساعت 23:36 بازدید کل: 180 بازدید امروز: 177
 

1- تعقّل و معرفت

«ما بَعَثَ اللّهُ أَنبِیاءَهُ وَ رُسُلَهُ إِلی عِبادِهِ إِلاّ لِیعقِلُوا عَنِ اللّهِ، فَأَحسَنُهُمُ استِجابَهً أَحسَنُهُم مَعرِفَةً لِلّهِ، وَ أَعلَمُهُم بِأَمرِ اللّهِ أَحسَنُهُم عَقلاً وَ أَعقَلُهُم أَرفَعُهُم دَرَجَةً فِی الدُّنیا وَ الاخِرَةِ.»:

خداوند پیامبران و فرستادگانش را به سوی بندگانش بر نینگیخته، مگر آن که از طرف خدا تعقّل کنند. پس نیکوترینشان از نظر پذیرش، بهترینشان از نظر معرفت به خداست، و داناترینشان به کار خدا، بهترینشان از نظر عقل است، و عاقلترین آنها، بلند پایه ترینشان در دنیا و آخرت است.

2- حجّت ظاهری و باطنی

«إِنَّ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حُجَّتَینِ، حُجَّةً ظاهِرَةً وَ حُجَّةً باطِنَةً، فَأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الاَنبِیاءُ وَ الاَئِمَّةُ وَ أَمَّا الباطِنَةُ فَالعُقُولُ.»:

همانا برای خداوند بر مردم دو حجّت است، حجّت آشکار و حجّت پنهان، امّا حجّت آشکار عبارت است از: رسولان و پیامبران و امامان; و حجّت پنهانی عبارت است از عقول مردمان.

3- صبر و گوشه گیری از اهل دنیا

«أَلصَّبرُ عَلَی الوَحدَةِ عَلامَةُ قُوَّةِ العَقلِ، فَمَن عَقَلَ عَنِ اللّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی إِعتَزَلَ أَهلَ الدُّنیا وَ الرّاغِبینَ فیها وَ رَغِبَ فیما عِندَ رَبِّهِ وَ کانَ اللّهُ آنِسَهُ فِی الوَحشَةِ وَ صاحِبَهُ فِی الوَحدَةِ، وَ غِناهُ فِی العَیلَةِ وَ مُعِزَّهُ فی غَیرِ عَشیرَة.»:

صبر بر تنهایی، نشانه قوّت عقل است، هر که از طرف خداوند تبارک و تعالی تعقّل کند از اهل دنیا و راغبین در آن کناره گرفته و بدانچه نزد پروردگارش است رغبت نموده، و خداوند در وحشت انیس اوست و در تنهایی یار او، و توانگری اوست در نداری و عزّت اوست در بی تیره و تباری .

4- عاقلان آینده نگر

«إِنَّ العُقَلاءَ زَهَدُوا فِی الدُّنیا وَ رَغِبُوا فِیالاخِرَةِ لاَِنَّهُم عَلِمُوا أَنَّ الدُّنیا طالِبَةٌ وَ مَطلُوبَةٌ وَ الاخِرَةُ طالِبَةٌ وَ مَطلُوبَةٌ مَن طَلَبَ الاخِرَةَ طَلَبَتهُ الدُّنیا حَتّی یستَوفی مِنها رِزقَهُ، وَ مَن طَلَبَ الدُّنیا طَلَبَتهُ الاخِرَةُ فَیأتیهِ المَوتُ فَیفسِدُ عَلَیهِ دُنیاهُ وَ آخِرَتَهُ.»:

به راستی که عاقلان، به دنیا بی رغبتند و به آخرت مشتاق; زیرا می دانند که دنیا خواهانست و خواسته شده و آخرت هم خواهانست و خواسته شده، هر که آخرت خواهد دنیا او را بخواهد تا روزی خود را از آن دریافت کند، و هر که دنیا را خواهد آخرتش به دنبال است تا مرگش رسد و دنیا و آخرتش را بر او تباه کند.

5- تضرّع برای عقل

«مَن أَرادَ الغِنی بِلا مال وَ راحَةَ القَلبِ مِنَ الحَسَدِ وَ السَّلامَةَ فِی الدّینِ فَلیتَضَّرَع إِلَی اللّهِ فی مَسأَلَتِهِ بِأَن یکمِلَ عَقلَهُ، فَمَن عَقَلَ قَنَعَ بِما یکفیهِ وَ مَن قَنَعَ بِما یکفیهِ استَغنی وَ مَن لَم یقنَع بِما یکفیهِ لَم یدرِکِ الغِنی أَبَدًا.»:

هر کس بینیازی خواهد بدون دارایی، و آسایش دل خواهد بدون حسد، و سلامتی دین طلبد، باید به درگاه خدا زاری کند و بخواهد که عقلش را کامل کند، هر که خرد ورزد، بدانچه کفایتش کند قانع باشد. و هر که بدانچه او را بس باشد قانع شود، بینیاز گردد. و هر که بدانچه او را بس بُوَد قانع نشود، هرگز به بینیازی نرسد.

6- دیدار با مؤمن برای خدا

«مَن زارَ أَخاهُ المُؤمِنَ لِلّهِ لا لِغَیرِهِ، لِیطلُبَ بِهِ ثَوابَ اللّهِ وَ تَنَجُّزَ ما وَعَدَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ وَکَّلَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ سَبعینَ أَلفِ مَلَک مِن حینَ یخرُجُ مِن مَنزِلِهِ حَتّی یعُودَ إِلَیهِ ینادُونَهُ: أَلا طِبتَ وَ طابَت لَکَ الجَنَّةُ، تَبَوَّأتَ مِنَ الجَنَّةِ مَنزِلاً.»:

هر کس ـ فقط برای خدا نه چیز دیگر ـ به دیدن برادر مؤمنش رود تا به پاداش و وعده های الهی برسد، خداوند متعال، از وقت خروجش از منزل تا برگشتن او، هفتاد هزار فرشته بر او گمارد که همه ندایش کنند: هان! پاک و خوش باش و بهشت برایت پاکیزه باد که در آن جای گرفتی.

7- مروّت، عقل و بهای آدمی

«لا دینَ لِمَن لا مُرُوَّةَ لَهُ، وَ لا مُرُوَّةَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ، وَ إِنَّ أَعظَمَ النّاسِ قَدرًا الَّذی لایرَی الدُّنیا لِنَفسِهِ خَطَرًا، أَما إِنَّ أَبدانَکُم لَیسَ لَها ثَمَنٌ إِلاَّ الجَنَّةَ، فَلا تَبیعوها بِغَیرِها.

کسی که جوانمردی ندارد، دین ندارد; و هر که عقل ندارد، جوانمردی ندارد. به راستی که باارزشترین مردم کسی است که دنیا را بری خود مقامی نداند، بدانید که بهای تن شما مردم، جز بهشت نیست، آن را جز بدان مفروشید.


8- حفظ آبروی مردم

«مَن کَفَّ نَفسَهُ عَن أَعراضِ النّاسِ أَقالَهُ اللّهُ عَثرَتَهُ یومَ القِیمَةِ وَ مَن کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَفَّ اللّهُ عَنهُ غَضَبَهُ یومَ القِیمَةِ.»:

هر که خود را از ریختن آبروی مردم نگه دارد، خدا در روز قیامت از لغزشش می گذرد، و هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند در روز قیامت خشمش را از او باز دارد.

9- عوامل نزدیکی و دوری به خدا

«أَفضَلُ ما یتَقَرَّبُ بِهِ العَبدُ إِلَی اللّهِ بَعدَ المَعرَفَةِ بِهِ الصَّلاةُ وَ بِرُّ الوالِدَینِ وَ تَرکُ الحَسَدِ وَ العُجبِ وَ الفَخرِ.»:

بهترین چیزی که به وسیله آن بنده به خداوند تقرّب می جوید، بعد از شناختن او، نماز و نیکی به پدر و مادر و ترک حسد و خودبینی و نیز ترک به خود بالیدن است.

10- عاقل دروغ نمیگوید

«إِنَّ العاقِلَ لا یکذِبُ وَ إِن کانَ فیهِ هَواهُ.»:

همانا که عاقل دروغ نمی گوید، گرچه طبق میل و خواسته او باشد.


11- حکمت کم گویی و سکوت

«قِلَّةُ المَنطِقِ حُکمٌ عَظیمٌ، فَعَلَیکُم بِالصَّمتِ، فَإِنَّهُ دَعَةٌ حَسَنَةٌ وَ قِلَّةُ وِزر، وَ خِفَّةٌ مِنَ الذُّنُوبِ.»:

کم گویی ، حکمت بزرگی است، بر شما باد به خموشی که شیوه ی نیکو و سبک بار و سبب تخفیف گناه است.


12- هرزه گویی بی حیا

«إِنَّ اللّهَ حَرَّمَ الجَنَّةَ عَلی کُلِّ فاحِش قَلیلِ الحَیاءِ لا یبالی ما قالَ وَ لا ما قیلَ لَهُ.»:

همانا خداوند بهشت را بر هر هرزه گوِ کم حیا که باکی ندارد چه می گوید و یا به او چه گویند، حرام گردانیده است.

13- متکبّر، داخل بهشت نمیشود

«إِیاکَ وَ الکِبرَ، فَإِنَّهُ لا یدخُلِ الجَنَّةَ مَن کانَ فی قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّة مِن کِبر.»:

از کبر و خودخواهی بپرهیز، که هر کسی در دلش به اندازه دانه ی کبر باشد، داخل بهشت نمی شود.


14- تقسیم کار در شبانه روز

«إِجتَهِدُوا فی أَن یکُونَ زَمانُکُم أَربَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاَِمرِالمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاِخوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یعَرِّفُونَکُم عُیوبَکُم وَیخَلِّصُونَ لَکُم فِی الباطِنِ، وَساعَةً تَخلُونَ فیها لِلَذّاتِکُم فی غَیرِ مُحَرَّم وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقدِروُنَ عَلَی الثَّلاثِ ساعات.»:

بکوشید که اوقات شبانه روز شما چهار قسمت باشد:1 ـ قسمتی برای مناجات با خدا، 2 ـ قسمتی برای تهیه معاش، 3 ـ قسمتی برای معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عیب های شما را به شما میفهمانند و در دل به شما اخلاص می ورزند، 4 ـ و قسمتی را هم در آن خلوت می کنید برای درک لذّت های حلال [و تفریحات سالم] و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.

15- همنشینی با دیندار و عاقل خیرخواه

«مُجالَسَةُ أَهلِ الدّینِ شَرَفُ الدُّنیا وَ الاخِرَةِ، وَ مُشاوَرَةُ العاقِلِ النّاصِحِ یمنٌ وَ بَرَکَةٌ وَ رُشدٌ وَ تَوفیقٌ مِنَ اللّهِ، فَإِذا أَشارَ عَلَیکَ العاقِلُ النّاصِحُ فَإِیاکَ وَ الخِلافَ فَإِنَّ فی ذلِکَ العَطَبَ.»:

همنشینی اهل دین، شرف دنیا و آخرت است، و مشورت با خردمندِ خیرخواه، یمن و برکت و رشد و توفیق از جانب خداست، چون خردمند خیرخواه به تو نظری داد، مبادا مخالفت کنی که مخالفتش هلاکت بار است.

16- پرهیز از اُنس زیاد با مردم

«إِیاکَ وَ مُخالَطَةَ النّاسِ وَ الاُنسَ بِهِم إِلاّ أَن تَجِدَ مِنهُم عاقِلاً وَ مَأمُونًا فَآنِس بِهِ وَ اهرُب مِن سایرِهِم کَهَربِکَ مِنَ السِّباعِ الضّارِیةِ.»:

بپرهیز از معاشرت با مردم و انس با آنان، مگر این که خردمند و امانتداری در میان آنها بیابی که [در این صورت] با او انس گیر و از دیگران بگریز، به مانند گریز تو از درنده های شکاری.

17- نتیجه حبِّ دنیا

«مَن أَحَبَّ الدُّنیا ذَهَبَ خَوفُ الاخِرَةِ مِن قَلبِهِ وَ ما أُوتِی عَبدٌ عِلمًا فَازدادَ لِلدُّنیا حُبًّا إِلاَّ ازدادَ مِنَ اللّهِ بُعدًا وَ ازدادَ اللّهُ عَلَیهِ غَضَبًا.»:

هر که دنیا را دوست بدارد، خوف آخرت از دلش برود، و به بنده ای دانشی ندهند که به دنیا علاقه مندتر شود، مگر آن که از خدا دورتر و مورد خشم او قرار گیرد.

18- پرهیز از طمع و تکیه بر توکّل

«إِیاکَ وَ الطَّمَعَ، وَ عَلَیکَ بِالیأسِ مِمّا فی أَیدِی النّاسِ، وَ أَمِتِ الطَّمَعَ مِنَ الَمخلُوقینَ، فَإِنَّ الطَّمَعَ مِفتاحٌ لِلذُّلِّ، وَ اختِلاسُ العَقلِ وَاختِلاقُ المُرُوّاتِ، وَ تَدنیسُ العِرضِ وَ الذَّهابُ بِالعِلمِ. وَ عَلَیکَ بِالاِعتِصامِ بِرَبِّکَ وَ التَّوَکُّلِ عَلَیهِ.

از طمع بپرهیز، و بر تو باد به ناامیدی از آنچه در دست مردم است، طمع را از مخلوقین ببُر که طمع، کلیدِ خواری است، طمع، عقل را می رباید و مردانگی را نابود می کند و آبرو را می آلاید و دانش را از بین می برد. بر تو باد که به پروردگارت پناه بری و بر او توکّل کنی.

19- نتایج امانتداری و راستگویی

«أَداءُ الأَمانَةِ وَ الصِّدقُ یجلِبانِ الرِّزقَ، وَ الخِیانَةُ وَ الکِذبُ یجلِبانِ الفَقرَ وَ النِّفاقَ.»:

امانتداری و راستگویی، سبب جلب رزق و روزی اند، و خیانت و دروغگویی، سبب جلب فقر و دورویی.

20- سقوطِ برتری جوی

«إِذا أَرادَ اللّهُ بِالذَّرَّةِ شَرًّا أَنبَتَ لَها جَناحَینِ، فَطارَت فَأَکَلَهَا الطَّیرُ.»:

هر گاه خداوند بدی مورچه را بخواهد، به او دو بال می دهد که پرواز کند تا پرنده ها او را بخورند.

21- حقگویی و باطل ستیزی

«إِتَّقِ اللّهَ وَ قُلِ الحَقَّ وَ إِن کانَ فیهِ هَلاکُکَ فَإِنَّ فیهِ نَجاتُکَ إِتَّقِ اللّهَ وَدَعِ الباطِلَ وَ إِن کانَ فیهِ نَجاتُکَ، فَإِنَّ فیهِ هَلاکُکَ.»:

از خدا بترس و حقّ را بگو، اگرچه نابودی تو در آن باشد. زیرا که در واقع، نجات تو در آن است.از خدا بترس و باطل را واگذار، اگرچه نجات تو در آن باشد، زیرا که در واقع، نابودی تو در آن است.

22- تناسب بلا و ایمان

«أَلمُؤمِنُ مِثلُ کَفَّتَی المیزانِ کُلَّما زیدَ فی إِیمانِهِ زیدَ فی بَلائِهِ.»:

مؤمن همانند دو کفّه ترازوست، هر گاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش افزوده گردد.

23- کفّاره خدمت به حاکمان

«کَفّارَةُ عَمَلِ السُّلطانِ أَلاِحسانُ إِلَی الاِخوانِ.»:

کفّاره کارمندی سلطان، احسان به برادران دینی است.

24- نافله و تقرّب

«صَلاةُ النَّوافِلِ قُربانٌ اِلَی اللّهِ لِکُلِّ مُؤمِن... .»:

نماز نافله راه نزدیک شدن هر مؤمنی به خداوند است... .

25- اصلاح و گذشت

«ینادی مُناد یومَ القِیمَةِ: أَلا مَن کانَ لَهُ عَلَی اللّهِ أَجرٌ فَلیقُم، فَلا یقُومُ إِلاّ مَن عَفَی وَ أَصلَحَ، فَأَجرُهُ عَلَی اللّهِ.»:

ندا کننده ای در روز قیامت ندا می کند:آگاه باشید، هر که را بر خدا مزدی است برخیزد، و برنمی خیزد، مگر کسی که گذشت کرده و اصلاح بین مردم نموده باشد، پس پاداشش با خدا خواهد بود.

26- بهترین صدقه

«عَونُکَ لِلضَّعیفِ مِن أَفضَلِ الصَّدَقَةِ.»:

کمک کردنت به ناتوان از بهترین صدقه است.

27- سختی ناحقّ

«یعرِفُ شِدَّةَ الجَورِ مَن حُکِمَ بِهِ عَلَیهِ.»:

سختی ناحقّ را آن کس شناسد که بدان محکوم گردد.


28- گناهان تازه، بلاهای تازه

«کُلَّما أَحدَثَ الناسُ مِنَ الذُّنُوبِ مالَم یکُونُوا یعمَلُونَ أَحدَثَ اللّهُ لَهُم مِنَ البَلاء ما لَم یکُونُوا یعُدُّونَ.»:

هر گاه مردم گناهان تازه کنند که نمی کردند، خداوند بلاهایی تازه به آنها دهد که به حساب نمی آوردند.


29- کلید بصیرت

«تَفَقَّهُوا فی دینِ اللّهِ فَإِنَّ الفِقهَ مِفتاحُ البَصیرَةِ، وَ تَمامُ العِبادَةِ وَ السَّبَبُ إِلَی المَنازِلِ الرَّفیعَةِ وَ الرُّتَبِ الجَلیلَةِ فِی الدّینِ وَ الدُّنیا، وَ فَضلُ الفَقیهِ عَلَی العابِدِ کَفَضلِ الشَّمسِ عَلَی الکَواکِبِ، وَ مَن لَم یتَفَقَّه فی دینِهِ لَم یرضَ اللّهُ لَهُ عَمَلاً.»:

در دین خدا دنبال فهم عمیق باشید، زیرا که فهم عمیقِ دین، کلید بصیرت و بینایی و کمال عبادت و سبب تحصیل درجات بلند و مراتب بزرگ در امور دین و دنیاست.
و برتری فقیه بر عابد، مانند برتری آفتاب است بر کواکب، و کسی که در دینش فهم عمیق نجوید، خداوند هیچ عملی را از او نپسندد.

30- دنیا، بهترین وسیله

«إِجعَلُوا لاَِنفُسِکُم حَظًّا مِنَ الدُّنیا بِإِعطائِها ما تَشتَهی مِنَ الحَلالِ وَ ما لا یثلِمُ المُرُوَّةَ وَ ما لا سَرَفَ فیهِ، وَ استَعینُوا بِذلِکَ عَلی أُمُورِ الدّینِ، فَإِنَّهُ رُوِی «لَیسَ مِنّا مَن تَرَکَ دُنیاهُ لِدینِهِ أَو تَرَکَ دینَهُ لِدُنیاهُ».»:

برای خود بهره ی از دنیا برگیرید و آنچه خواهش حلال باشد و رخنه در جوانمردی ایجاد نکند و اسراف نباشد منظور دارید، و به این وسیله بری انجام امور دین یاری جویید. زیرا که روایت شده است: «از ما نیست کسی که دنیایش را برای دینش ترک گوید یا دینش را برای دنیایش رها سازد.»

31- انتظار فَرَج

«أَفضَلُ العِبادَةِ بَعدَ المَعرِفَةِ إِنتِظارُ الفَرَجِ.»:

بهترین عبادت بعد از شناخت خداوند، انتظار فَرَج و گشایش است.

32- مِهرورزی با مردم

«أَلتَّوَدُّدُ إِلَی النّاسِ نِصفُ العَقلِ.»:

مِهرورزی و دوستی با مردم، نصف عقل است.

33- پرهیز از خشم

«مَن کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کَفَّ اللّهُ عَنهُ عَذابَ یومِ القِیمَةِ.»:

هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب روز قیامت را از او باز می دارد.

34- قویترین مردم

«مَن أَرادَ أَن یکُونَ أَقوَی النّاسِ فَلیتَوَکَّل عَلَی اللّهِ.»:

هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکّل نماید.

35- ترقّی، نه درجا زدن

«مَنِ استِوی یوماهُ فَهُوَ مَغبُونٌ، وَ مَن کانَ آخِرُ یومَیهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلعُونٌ وَ مَن لَم یعرِفِ الزِّیادَةَ فی نَفسِهِ فَهُوَ فی نُقصان، وَ مَن کانَ إِلَی النُّقصانِ فَالمَوتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحَیاةِ.»:

کسی که دو روزش مساوی باشد، مغبون است، و کسی که دومین روزش، بدتر از روز اوّلش باشد ملعون است، و کسی که در خودش افزایش نبیند در نقصان است، و کسی که در نقصان است مرگ برای او بهتر از زندگی است.

36- خیر رسانی به دیگران

«إِنَّ مِن أَوجَبِ حَقِّ أَخیکَ أَن لا تَکتُمَهُ شَیئًا ینفَعُهُ لاَِمرِ دُنیاهُ وَ لاَِمرِ آخِرَتِهِ.»:

همانا واجبترین حقّ برادرت بر تو آن است که چیزی را که سبب نفع دنیا و آخرت اوست، از او پنهان و پوشیده نداری.

37- پرهیز از شوخی

«إِیاکَ وَ المِزاحَ فَإِنَّهُ یذهَبُ بِنُورِ إِیمانِکَ.»:

از شوخی [بی مورد] بپرهیز، زیرا که شوخی، نور ایمان تو را می برد.

38- پند پدیده ها

«ما مِن شَیء تَراهُ عَیناکَ إِلاّ وَ فیهِ مَوعِظَةٌ.»:

چیزی نیست که چشمانت آن را بنگرد، مگر آن که در آن پند و اندرزی است.

39- رنج نادیده، نیکی را نمی فهمد

«مَن لَم یجِد لِلاِساءَةِ مَضَضًا لَم یکُن عِندَهُ لِلاِحسانِ مَوقِعٌ.»:

کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد.

40- محاسبه اعمال

«لَیسَ مِنّا مَن لَم یحاسِب نَفسَهُ فی کُلِّ یوم فَإِن عَمِلَ حَسَنـًا استَزادَ اللّهَ وَ إِن عَمِلَ سَیئًا استَغفَرَ اللّهَ مِنهُ وَ تابَ إِلَیهِ.»:

از ما نیست کسی که هر روز حساب خود را نکند، پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آن را بخواهد، و اگر در آن کار بدی کرده، ازخدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.

این مطلب توسط جلال علی اصغری بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۴/۰۲/۲۸ - ۰۸:۵۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)