فراموش کردم
رتبه کلی: 2791


درباره من
تورکمنچای اوشاقیام
.
.
.
.


............................................
چه رسم جالبی است
محبت رامیگذارند پای احتیاجت
صداقت رامیگذارند پای سادگیت
سکوت رامیگذارند پای نفهمیت
نگرانیت رامیگذارند پای تنهاییت
وفاداریت رامیگذارن پای بی کسیت
.
.
.
وآنقد تکرار میکنند که خودت باورت میشه که تنها و بیکس و نفهم و................هستی
.
.
.
قانون و شجره نامه ی اینجا

ورود اطفال ممنوع



ورود بیماران فاقد چربی ممنوع


ورود سگ و گربه ممنوع


کشیدن دوخانیات سه خانیات ممنوع

توجه این مکان مجهز به دوربین مداربسته میباشد


لطفا میاین تو سیگارتون را خاموش کنید


چرت زدن ممنوع چون اینجا خونه خاله نیست



لطفا میخ واینستید چون چکش ندارم


نظر که میدین خواهشا خیلی توپ و باحال باشه


حتی شما دوست عزیز
فرشید بخشی ترکمانی (RAHGOZARTANHA )    

خیانت....

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۰/۱۶ ساعت 10:24 بازدید کل: 139 بازدید امروز: 130
 

خانمی وارد داروخانه می‌شه و به دکتر داروساز میگه که به سیانول احتیاج داره!

داروسازه میگه واسه چی سیانول میخوایی ؟

خانمه توضیح میده که لازمه شوهرش را مسموم کنه.

چشم‌های داروسازه چهارتا می‌شه و می گه خدا رحم کنه،

خانوم من نمی‌تونم به شما سیانول بدم که برید و شوهرتان را بکُشید!

این بر خلاف قوانینه! من مجوز کارم را از دست خواهم داد

هر دوی ما را زندانی خواهند کرد و دیگه بدتر از این نمی شه!

نه خانوم، نـــه! شما حق ندارید سیانول داشته باشید و حداقل من به شما سیانول نخواهم داد

بعد از این حرف خانمه دستش رو می بره داخل کیفش و از اون یه عکس میاره بیرون؛

عکسی که در اون شوهرش و زن داروسازه توی یه رستوران داشتند شام می‌خوردند. داروسازه به عکسه نگاه می کنه

و میگه چرا به من نگفته بودید که نسخه دارید؟

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۰/۱۶ - ۱۰:۲۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)