آواز عشق

تو خیال انگیز ترین رویای من،

همچون آرزوهای جاویدان در دلم جا گرفتی.

مانند نقشی خوشایند، همیشه در افق هوسها و آرزوهایم نمایان شدی

و در آخر به روحم پیوستی.

حتی یک لحظه از من جدا نگشته ای، عشقها و آرزوهای من جز نقش خیال انگیز تو با چیز دیگری بازی نکرده است

و باور نمی کنم با این دل نا آرام و بی قراری که من دارم

بتوانم یاد ترا و نقش دل آرای ترا فراموش کنم و لحظه ای بی یاد تو باشم...!

ای نقش آرزو ؛ چشمهای من، خاطر انتظار کشیده من و همه احساس من بسوی توست.

نمی دانم چه کرده ای که تنها ترا می بینم !

در روشنی و تاریکی، در خواب و بیداری، در مستی و هوشیاری،

در کوچه ها و شهرها، کرانه دریاها ... همه جا ...!

نگاه تو نقشی از عشق و وفاداریست، نقشی از امید وشادی...

نگاه تو سر آغاز یک عشق پاینده است...

نگاه تو همه زیبایی ها را در بر دارد. به یاد آن نگاه زیبا...

به یاد آن لبخندی که به جهانی می ارزد...

آه اگر آن نگاه و آن لبخند نبود...!