فراموش کردم
رتبه کلی: 1078


درباره من
رضاحیدری (REZAHEYDARI )    

گفت وگوی خدا با بنده اش...

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۹/۱۳ ساعت 00:16 بازدید کل: 119 بازدید امروز: 119
 

خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.

بنده: خدایا !خسته ام!نمی توانم.
...
خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.

بنده: خدایا !خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان

بنده: خدایا سه رکعت زیاد است

خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتربخوان

بنده: خدایا !امروز خیلی خسته ام!آیاراه دیگری ندارد؟

خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر ورو به آسمان کن وبگو یا الله

بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!

خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله

بنده: خدایا هوا سرد است!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم

خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم

بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد!

خدا:ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده

او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده!

ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید!

خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست!

ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!

خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است...ای بنده ی من بیدار شو

نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد!

ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟

خدا: او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد…

خدایادوست دارم

این مطلب توسط موسی اصلانی بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)