گروه سیاسی-فرهنگ نیوز: کم و بیش در سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی یا اروپاییها شنیدهایم که "ایرانیها وقتشناس نیستند!" البته ما ایرانیجماعت هم کم یا زیاد در ادبیات معاصر و تولیدات مختلف فرهنگیمان خصوصاً در چند دهه اخیر به این نکته اعتراف کردهایم و بدقولیهایمان سر قرارها را انداختهایم گردن فرهنگ رایج در کشور.
این چند خط مقدمه ورود به بحثی بود که شاید ظاهراً سیاسی است اما ابعاد گستردهتری دارد.
اکنون مذاکرات هستهای میان ایران و گروه 1+5 تا تیرماه تمدید شده است و طبیعتاً دیگر کسی در دولت اعتدال و یا از میان اصلاحطلبان پیدا نمیشود که وعدههای 18 ماه گذشته خود درباره حل سریع مناقشه هستهای را بهخاطر بیاورد!
آیا می دانید توافق وین یعنی چه؟
توافق وین در حقیقت توافقی بود برای ادامه تعلیق صنعت هستهای کشور؛ صنعتی که حاصل خون جوانان متعهد و دانشمند، زحمات شبانهروزی کارکنان متعهد انرژی اتمی و صرف هزینههای بسیار زیاد بوده و زیرساخت رشتههای مختلف درمانی، کشاورزی و از همه مهمتر تولید برق ارزان و به صرفه است.
اینکه براساس توافق وین قرار شده است ماهانه بهصورت میانگین حدود 700میلیون دلار از پولهای بلوکه شده –بخوانید دزدیده شده- ما به کشور بازگردد هم یکی دیگر از نتایج توافق بود.
البته همچنان محدودیتهای اعمال شده بر میزان غنیسازی در ایران ادامه خواهد داشت چرا که "دولت تدبیر و امید" بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران متعهد شده است تا در جهت عکس حقوق قانونی ملت، از یکسو غنیسازی را در سطحی محدود نگهدارد و از سوی دیگر در شرایطی که تحریمها عملاً –و بر خلاف ادعای آمریکا و متحدانش- بهصورت روزافزون بیشتر میشود؛ توقع دریافت میلیاردها دلار پول خود را نداشته باشد! پولی که نزدیک به 100میلیارد دلار یعنی معادل 100000میلیون دلار است و با رویه پرداخت ماهانه 700میلیون دلار، دست کم تا یازده سال دیگر ادامه خواهد داشت!
البته باز هم قولهای هفتهای و ماهانه برای حل مناقشه هستهای با طرفهای خارجی داده میشود اما آیا امید بستن به تحقق این وعدهها امری خردمندانه است؟
بیپرده با دولت «اعتدال»
اگر چه از صدر تا ذیل دولت محترم "تدبیر و امید" طی مدت کمتر از 18ماه، سابقه مشخصی در برخورد با منتقدان دارد! اما ذکر مشفقانه برخی موارد از روی خیرخواهی و با هدف گوشزد و البته به نیت "امر به معروف و نهی از منکر"، امری گریزناپذیر و البته واجب است؛ مواردی که در هر صورت گفتنش بهتر از مسکوت گذاشتن آن است:
1) یک سال قبل و بعد از بسته شدن توافق ژنو میان ایران و گروه 1+5، تبلیغات گستردهای مبنی بر ایجاد شکاف در دیوار تحریمها صورت گرفت اما امروز میبینیم که عملاً اتفاق خاصی در این زمینه روی نداده و البته استحکام دیوار تحریمها یا اصطلاحاً ساختار تحریمها روز به روز هدفمندتر، گستردهتر و البته اهانتبار تر از قبل میشود بیآنکه مجریان تحریم علیه ملت بزرگ ایران، کلامی درباره حقوق ملت ما بر زبان آورده و آن را به رسمیت بشناسند.
2) در جهانی که تغییر در فناوریها و پیشرفتهای علمی بهصورت ثانیهای در آمده، بدنیست مسئولان محترم دولت خصوصاً شخص رییسجمهور محترم به جای بیان کردن تعداد لایکهای "فیسبوک" در هر ثانیه، به این نکته «ظریف» دقت کنند که هرسال معادل 31536000 ثانیه است. حال صادقانه به مردم بگویند که علوم مختلف و صنایع گوناگون خصوصاً در زمینه صنایع هستهای در مدت 31536000ثانیه چقدر پیشرفت کردهاند؟ آیا بهتر نیست هموغم خود را معطوف به مسایل اصلی کشور همچون موضوع انرژی هستهای کنند؟
3) هر دو طرف ایرانی و آمریکایی در مقاطعی از یک سال گذشته گفتهاند که «توپ در زمین طرف مقابل است» -کنایه از آنکه طرف مقابل حالا باید کوتاه بیاید- اما در حقیقت میز مذاکره با زمین فوتبال فرق دارد.
در پای میز مذاکره هیچ داوری جز خدای احد و واحد وجود ندارد؛ پس با توکل به آن یکتای بیهمتا باید ضمن تکیه بر ستون مستحکم ایمان، در برابر زیادهخواهیها ایستاد و توقع نداشت که برای وقتکشی، فرد یا مرجعی به آمریکا و متحدانش کارت زرد بدهد.
4) دولتی که «کلید» در دست و شعار «اعتدال» بر لب دارد، باید دقت داشته باشد که شکستن قبح مذاکره مستقیم با آمریکا در کارنامه "تدبیر و امید" ثبت خواهد شد. همچنین لبخندهای دیپلماتیک «ظریف» به «کری» هم مانند همه وقایع تاریخی دیگر به محکمه افکار نسلهای آینده کشور خواهد رفت. حال باید پرسید که اگر نتیجه مذاکرات آتی هم مانند مذاکرات قبلی، تنها نیمهتعطیل شدن صنعت هستهای است، نام دولت «اعتدال» با چه شرایطی در حافظه تاریخی ملت ثبت خواهد شد؟
آینده صنعت هستهای چه خواهد شد؟
متأسفانه جریانی خاص با انگیزههای غلط کوشیده است تا تأمین معاش مردم ایران را به نتیجه مذاکرات هستهای متصل کند. نتیجه فعالیت چنین جریانی، که صاحب رسانهها و تریبونهای مختلف خارجی و داخلی است، ایجاد حساسیت در بازار، صنعت و اقتصاد کشور به نتیجه مذاکرات شده است.
حالت انتظار و رکود حداقل نتیجه منفی حاصل از این شرایط است. نهایتاً نیز این احتمال وجود دارد که اقتصاد کشور تا زمان پایان مهلت مذاکرات، همچنان در وضعیت رکود فعلی باقی بماند و همچنان پاسخ این سئوال در ذهن ایرانیان باقی بماند که: «آینده صنعت هستهای کشور چه خواهد شد؟» .