گرگ در فرهنگ عمومی ترک ها و آذربایجان
گرگ از دیرباز در فرهنگ ترک و آذربایجان نماد تسلیم ناپذیری، قدرت و نامیرایی بوده است. ضرب المثل های (آتالار سوزو) زیر نمود بارز حضور گرگ به عنوان نماد و توتم در فرهنگ ترک بوده است.
قورد اورکلی دیر، قورد اوره گی یئیب – در مورد افراد شجاع و نترس گفته می شود.
قورد قاباغووا چیخسا ایشون دوز گلر. قورد اوزو اوغورلو اولار. – به خوش یمن بودن گرگ اشاره دارد.
هنگام تابش آفتاب پس از باران و دیده شدن رنگین کمان گفته می شود: ایندی داغلاردا قوردلار بالالادی – اشاره به اینکه گرگ ها سمبل برکت و فراوانی هستند.
قوردون روزی سینی آللاه یوواسینین قاباغیندا وئرر. – اشاره به اینکه خدا روزی رسان است. این مثل به این شکل هم استفاده می شود: قوردون ریزقی آیاغیندادیر.
قورد گؤزونه قورا سیخان – در مورد افراد بسیار شجاع گفته می شود.
قورد دئدین قولاغی گؤرسندی. – در مورد افراد حلال زاده گفته می شود.
قوردونان قیامته قالاجاق. – اشاره به افرادی که زیاد عمر می کنند با تکیه بر این اعتقاد که گرگ ها ابدی هستند.
سورودن آیریلان قویونو قورد یئیه ر. – اشاره به عدم تکروی در کارهای جمعی با تکیه بر این اعتقاد که گرگ ها همیشه آماده و هوشیار هستند.
قوردلار گؤز گؤزه یاتارلار. – اشاره به اینکه در زندگی اعتماد کامل به کسی وجود ندارد.
گؤزلری قورد کیمی دیر. – اشاره به افراد تیزبین.
قورد قونشوسون یئمه ز. – اشاره به احترام بین همسایگان
قوردو نه قدر اهلی لشدیرسن، گؤزو یئنه مئشه یه باخاجاق. – اشاره به اینکه اهلی کردن گرگ ممکن نیست.
اونون قوردو اولامیش. – اشاره به شانس آوردن افراد.(مثل قشقایی)
چالیشان قورت ماحروم قالماس. – اشاره به اهمیت کار و کسب. (مثل ترکان قاقااوز)
گرگ در ادبیات آذربایجان و دنیای ترک
در کتاب "اوغوز خاقان دستانی" به دفعات به "گرگ راهنما" بر می خوریم. در این داستان آمده است که نوری آبی از آسمان تابید و از میان آن گرگی آبی رنگ و بزرگ ظاهر شده و راه درست را به اوغوز خاقان و لشکریانش نشان داد.(داستان معروف ارگنه قون)
در کتاب دده قورقود، گرگ نماد خوش یمنی و قدرت و نترسی است. در داستان "غارت خانه سالور قازان"، آمده است که قازان بگ با گرگی روبرو می شود و این دیدار را نماد خوش یمنی به شمار می آورد و از گرگ خبر می گیرد:
...
"اوردومین خبرین بیلیرمی سن دئگیل مانا
قارا باشیم قوربان اولسون، قوردوم، سانا"
یا در داستان "قاضیلیق قوجا اوغلو یگنک" قهرمانان به گرگ تشبیه می شوند:
"یئتدیگیمده یئل یئتمزدی.
یئدی اورغونوم، یئنی باییرین قوردونا بنزه ردی، ایگیتلریم!"
در داستان کوراوغلو هم نشانه هایی از گرگ دیده می شود. در سفر دربند کوراوغلو، او با مومنه دختر عرب پاشا حاکم دربند ازدواج می کند. فرزند این ازدواج حسن بگ نامگذاری می شود ولی به علت قدرت بدنی و قد و قواره درشتش معروف به "قورد اوغلو" می شود. پس از ماجراهای فراوان پدر و فرزند به هم می رسند.
نظامی، شاعر بزرگ آذربایجانی نیز در شعرهایش به دفعات نگاهی مثبت به گرگ داشته است. نظامی در معرفی خود می گوید:
پدر بر پدر مر مرا ترک بود
به فرزانگی هر یکی گرگ بود
نظامی در جایی دیگر و در تعریف انسان با تجربه و فرزانه از لفظ گرگ پیر استفاده می کند:
ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر
که گرگینه پوشد به جای حریر
صائب تبریزی نیز با الهام از این بیت نظامی، یوسف بی طالعش را به گرگ آزموده تشبیه می کند:
نیست دلگیر از زر قلبی که در کارش کنند
یوسف بی طالع ما گرگ باران دیده است
جالب است "گرگ باران دیده" که با شعر نظامی به ادبیات فارسی راه پیدا نموده است، امروز هم به معنای انسان زیرک، با تجربه و امتحان پس داده به کار می رود. در انجمن آرای ناصری (به نقل از لغتنامه دهخدا) می خوانیم:
دوش می رفتم بکوی یار بارانم گرفت
در میان عاشقان من گرگ باران دیده ام
نظامی حتی دهل های ساخته شده از پوست گرگ را هم دارای قدرتی خارق العاده می داند:
دهل های گرگینه چرم از خروش
در آورده مغز جهان را به جوش
نظامی همچنین در هفت پیکر برای توصیف نژاد اصیل زاده ای، راه رفتنش را به شیر و ترسناک بودنش را به گرگ مانند می کند:
بود سرهنگی از نژاد بزرگ
تند چون شیر و سهمناک چو گرگ
مختومقلی فراغی شاعر بزرگ ترکمن هم در این شعر، کلمه گرگ را معادل مردانگی به کار می برد:
مرد ایگید مرد یئردن اؤنه ر
نامرد اصیل ها مرد اولماز
قوردون گؤزوندن اود یانار
چاققال – تولکولر قورد بولماز
یوسف خاص حاجیب در کتاب "قوتا دوغو بیلیک" برای یک رزمنده صفاتی از حیوانات مختلف را در نظر می گیرد و قدرت گرگ را برای یک جنگجو واجب می شمارد:
ساواشدا اولمالی آسلان اوره کلی
دؤیوشده گرک قاپلان بیله کلی
دونقوز کیمی عینادچی، قورد کیمی گوجلو
آیی کیمی آزغین، یابان اؤکوزو اؤجلو
در ادبیات معاصر ترکی هم گرگ جایگاه ویژه خود را دارد. چنگیز آیتماتوف نویسنده بزرگ قرقیز در رمان "قیامت" به زندگی گرگ ها می پردازد. قهرمانان این رمان دو گرگ خاکستری به نام های "آق بارا و تاش چاینار" تجربه برخورد با انسانهای مختلف را روایت می کنند و در خلال این ماجراها، شرایط، مشکلات، تضادها و رسوم زندگی انسان امروزی را مطرح می کنند.
"فیکرت قوجا" شاعر آذربایجانی با الهام از همین رمان شعر زیر را سروده و آن را به چنگیز آیتماتوف تقدیم کرده است:
قوردون روحو آج اولور
گؤیدن، یئردن باج آلیر
جانینداکی آجیلار
اولار قیامته جن
من قورد، سن قورد، اودا قورد
دونیا دریا، آدا قورد
گزه ر بو دریادا قورد
گه لر قیامته جن
حاققی وار بوز اوزونده
مایاغی وار گؤزونده
چارپیشار یئر اوزونده
قالار قیامته جن
---------------------------------------- ادامه دارد ---------------------------------
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
رضا صیامی: وقتی ترکی خیلی گرسنه می شود نمی گوید مثل گاو گرسنه ام، او می گوی: قورد کیمی آجیقمیشام.(مثل گرگ گرسنه ام)
ز آن بر گرگ روبه راست شاهی.... که روبه دام بیند گرگ ماهی
میبینید که نظامی به صراحت داره میگه روباه دام رو میبینه و گرگ بدون توجه به دام از روی نادانی فقط حواسش به طعمه است.
امین امانی: مثلهایی درباره گرگ با جنبه منفی در ترکی: آلاه ساخلییانی قورد یئمز (کسی را خدا نگهدارش باشد گرگ نمیخورد) آج آدامی قورد یئمز (آدم گرسنه رو گرگ نمیخورد) کنایه از اینکه آدم فقیر و بی چیز را از دزد و راه زن ایمن است.
امین امانی: درباره ارادات نظامی به گرگ هم این شعر خوبه: ز آن بر گرگ روبه راست شاهی.... که روبه دام بیند گرگ ماهی میبینید که نظامی به صراحت داره میگه روباه دام رو میبینه و گرگ بدون توجه به دام از روی نادانی فقط حواسش به طعمه است.
بسا فرزانه را کو شیرزاد است
فریب خاکیان بر باد داد است
بسا گرگ جوان کز روبه پیر
به افسون بسته شد در دام نخجیر
از آن بر گرگ روبه راست شاهی
که روبه دام بیند گرگ ماهی
بسا شه کز فریب یافه گویان
خصومت را شود بیوقت جویان
سرانجام از شتاب خام تدبیر
به جای پرنیان بر دل نهد تیر
چند بیت بالا در مذمت فریب و نیرنگ است که گرگ جوان - نه گرگ باران دیده - به نیرنگ روباه در دام می افتد. مانند شاهانی که با فریب یاوه گویان دشمن سایر شاهان و مملکت ها می شوند.
امین امانی: یا میگویند فلانی گرگ بالان دیده است یعنی گرگی است که تله دیده و با تجربه است البته الان اشتباهی میگویند گرگ باران دیده.
گرگ باران دیده در لغتنامه دهخدا
http://www.vajehyab.com/dehkhoda/گرگ باران دیده
رضا صیامی: این مثل با شعر نظامی به ادبیات فارسی راه یافته است و تحریف کنندگانش هم قصد آن دارند که با تغییر باران به بالان مثلا ثابت کنند که مثل قبل از نظامی در فارسی بوده و این مثل ریشه در تفکر ترکی نظامی ندارد. البته تنها این مثل نیست و مثل های فراوانی در شعر نظامی هست که نشان از ترک اندیشی نظامی دارد. بحث را به بیراهه نبریم باران دیده صحیح است. گرگ باران دیده در لغتنامه دهخدا http://www.vajehyab.com/dehkhoda/گرگ باران دیده
این مثل هم اینگونه است که بالان نیز مطرح است.:
http://farsitoday.ir/گرگ-باران-دیده-،گرگ-بالان-دیده/
به هر حال میبینید که در ادبیات فارسی نیز گرگ در برخی موارد با دید مثبت نگریسته شده است.این به این دلیل نیست که گرگ جانوره ارزشمندی بوده است بلکه در ضرب المثلها جنبه های گوناگون اخلاقی یک جانور مورد بررسی قرار مییگرد.در فارسی داریم که میگویند مثل سگ دروغ میگوید جایی دیگر وفاداری سگ را مثال میزنند جایی قدرت گرگ جایی وحشی گریش مثل میشود.
رضا صیامی: اتفاقا هر دو مثل جنبه مثبت دارند و از تفکری نشات می گیرند که در بخش های بعدی مقاله توضیح خواهم داد، پس تا آن موقع صبور باشید.
انگار بگوییم آدم با خدا ایدز نمیگیرد بعد بگوییم این ضرب المثلی مثبت درباره ایدز است!به نظرم دارید پافشاری غیرمنطقی بر روی این مسئله میکنید.از دید من این مسئله بیشتر از اینکه برای شما ححالت یک بحث داشته باشد حیثیتی شده و میخواهید به هر طریقی حرف من را نپذیرید در حالی که خود نیز میدانید من دارم درست میگویم.
امین امانی: درباره نظامی مطلب بسیار است اگر خواستید بحث میکنیم.البته که نظامی ترک نبوده است و این به روشنی مشخص است و جز در جمهوری آذربایجان نیز کسی چنین باوری در جهان ندارد.تکلیف دولت باکو نیز مشخص است که دست در تحریف بسیار دارد. این مثل هم اینگونه است که بالان نیز مطرح است.: http://farsitoday.ir/گرگ-باران-دیده-،گرگ-بالان-دیده/ به هر حال میبینید که در ادبیات فارسی نیز گرگ در برخی موارد با دید مثبت نگریسته شده است.این به این دلیل نیست که گرگ جانوره ارزشمندی بوده است بلکه در ضرب المثلها جنبه های گوناگون اخلاقی یک جانور مورد بررسی قرار مییگرد.در فارسی داریم که میگویند مثل سگ دروغ میگوید جایی دیگر وفاداری سگ را مثال میزنند جایی قدرت گرگ جایی وحشی گریش مثل میشود.
اگر دهخدا را ببینید، برداشت رشیدی را رد کرده است. همانطوری که گفتم این مثل برای اولین بار با شعر نظامی به ادبیات فارسی راه یافته است و در آن هم باران آمده. اخیرا بنا به دلایلی که گفته شد بالان را هم مطرح نموده اند.
منظور من از این مطلب احیانا پوشاندن لباس تقدس به گرگ نبوده و نیست. من فقط تحقیقی کرده ام در مورد "عنصر قورد در باورها و فرهنگ عمومی ترک" و طبیعی است که به علت کمبود وقت دنبال جنبه های مثبت بوده ام و مطمئنم گرگ آنقدر مخالف آتشین دارد که برای رد مطلب دنبال جنبه های منفی بگردند و مطلب مرا از این لحاظ کامل تر نمایند. از این دوستان کمال تشکر را هم دارم...
منتظر بخش های بعدی مقاله در روزهای بعد باشید.
امین امانی: خوردن انسان توسط حیوان جنبه مثبت است؟!جالب است. انگار بگوییم آدم با خدا ایدز نمیگیرد بعد بگوییم این ضرب المثلی مثبت درباره ایدز است!به نظرم دارید پافشاری غیرمنطقی بر روی این مسئله میکنید.از دید من این مسئله بیشتر از اینکه برای شما ححالت یک بحث داشته باشد حیثیتی شده و میخواهید به هر طریقی حرف من را نپذیرید در حالی که خود نیز میدانید من دارم درست میگویم.
در مورد قسمت حیثیتی شدن هم نظر قبلی مرا بخوانید.
با عرض معذرت نظرتان در مورد نظامی تایید نشد چون مطلب را به بیراهه می برد، فکر می کنم همان چند جمله تان در جواب چند جمله من کفایت می کند. اگر فرصت پیش آمد، وقت دگر، جای دگر...
موفق باشید ..