فراموش کردم
اعضای انجمن(324) انجمنین قانون لاری اؤنه ری (پیشنهاد)، انتقاد سؤزلوک تانیتیمی
جستجوی انجمن
مدیر انجمن: ائلی میانالی
رضا صیامی (RS205 )    

گرگ در باورها، فولکلور، ادبیات آذربایجان و ترک ها - قسمت دوم

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۲/۲۳ ساعت 16:02 بازدید کل: 336 بازدید امروز: 333
 

گرگ در باورها، فولکلور، ادبیات آذربایجان و ترک ها - قسمت دوم

روزی به درازای قرن

در بخش قبلی مقاله از رمان «قیامت» چنگیز آیتماتوف و نقش بارز گرگ در آن سخن به میان آمد. این بخش را هم با چنگیز آیتماتوف و رمان شاهکارش «روزی به درازای قرن» شروع می کنیم.
آیتماتوف در خلال این رمان بر اساس یک افسانه، آدمهائی را به تصویر می کشد که مبدل به مانقورد شده اند. منظور از مانقورد، انسانهائی هستند که با هویت ملی خود بیگانه شده و  بمثابه ستون پنجم دشمن بر علیه منافع ملی خود عمل می نمایند. این انسانها همان جنگ‌آورانی بودند که به دست «یوآن یوآن»‌ها اسیر شده و سپس در یک طرح و برنامه و فرآیند زجرآور، کلیه حافظه و داشته‌های آنها را گرفته و تبدیل به برده می‌کردند.
برده‌ای که نمی‌توانست گذشته‌اش را به یاد آورد و نمی‌دانست از «من» خود «بی‌خود» شده است. البته نه به معنای امروزی آن، بلکه انسانی بی‌حافظه و دور از عقل و معرفت که حتی نزدیک‌ترین خویشاوندانش ترجیح می‌دادند او را به فراموشی سپارند. چونکه او به غیر از ارباب خود کس دیگری را نمی‌شناخت و تنها آرزویش سیر کردن شکم بود و برای به دست آوردن یک لقمه نان، به کثیف‌ترین کارها وادار می‌شد.
چنگیز آیتماتوف برای نشان دادن عمق تراژدی، مردی را به تصویر می کشد که قادر به شناختن مادرش نمی باشد حتی او را دشمن پنداشته و به قصد کشتن او تیری از کمانش رها می کند و او را می کشد. آیتماتوف اینگونه انسانها را مانقورد می نامد. مانقورد در لغت به معنای  «گرگ ننگین» است. پروسه ای که در آن مانقورد پرورش می یابد در علم روانشناسی شستشوی مغزی میگویند.


رازهای سرزمین من


در رمان «رازهای سرزمین من» نوشته دکتر رضا براهنی، گرگ اجنبی کش سبلان به عنوان منجی مردم وارد صحنه می شود. این رمان حکایت تاریخ آذربایجان است از زمان پیروزی فرقه دمکرات تا پیروزی انقلاب اسلامی.
بخش های کوتاهی از این رمان را باهم می خوانیم.:
در گفتگوی ‏کوتاه مترجم، گروهبان آمریکایی و پیر مرد دهاتی، «گرگ اجنبی‌کش» چنین معرفی ‏می‌شود:‏
‏«انشالله گرگ معمولی است.»‏
مترجم پرسید: «مگر گرگ، معمولی و غیر معمولی هم دارد؟»‏
پیر مرد گفت: «انشالله گرگ معمولی است. انشالله گرگ سبلان نیست.»‏
مترجم احساس کرد که در لحن پیر مرد تلخی چندان زیادی هم ننهفته است. انگار پیر ‏مرد دوست داشت که گرگ، گرگ سبلان باشد، ولی عکس ذهن خود را بیان می‌کرد.‏
مترجم پرسید: «گرگ سبلان با گرگ معمولی چه فرقی دارد؟»‏
پیر مرد گفت: «بهش می‌گویند: اجنبی‌کش. گرگ سبلان اجنبی‌کش است. یک بار قزاق ‏روس را کشت، همین چند سال پیش هم یک سرهنگ انگلیسی را کشت. به مردم ‏محل کاری ندارد، اگر همان گرگ باشد خداوند خودش به آمریکایی رحم کند. این گرگ ‏آدم را بازی می‌دهد، حتی شیطان هم نمی‌تواند از شرش خلاص شود.» (ص 43 ـ 42)
«... لباس نظامی آمریکاییش، 8 تکه پاره شده، دور جسدش ریخته بود. پوتین‌های ‏دیدیس پایش بود. بیشتر به آدمی می‌ماند که بهش تجاوز شده باشد. دندان‌های ‏وحشی گرگ ، گلویش را دو تکه کرده بود ...‏
مترجم رفت به طرف پیر مرد:‏
‏«خوب این همان گرگ است؟»‏
پیر مرد گفت: «همان است. خودش است. همان اجنبی‌کش است. می‌دانید آقا مسألۀ ‏غیرت است.»‏
‏«غیرت؟ یعنی چه؟»‏
‏«وقتی ما بیچاره می‌شویم، کاری از هیچ‌کداممان ساخته نیست، رگ غیرت اجنبی‌کش ‏می‌جنبد.»‏
‏«شوخی می‌کنی! گرگ این حرف‌ها سرش می‌شود؟»‏
‏«نگاه کنید به جسد، ببینید سرش می‌شود یا خیر.» (ص 44)‏


گرگ سالی


در رمان «گرگ سالی» امیر حسین فردی که خردادماه گذشته و پس از وفات نویسنده اش انتشار یافت نیز گرگ جایگاه ویژه ای دارد. گرچه از نظر فکری و دیدگاه سیاسی رضا براهنی و امیرحسین فردی، اختلافات بسیار زیادی دارند ولی تاثیر «رازهای سرزمین من» را می توان به روشنی در «گرگ سالی» مشاهده نمود.
هر دو اثر به انقلاب اسلامی می پردازند و در آذربایجان - اردبیل و اطراف کوه سبلان - اتفاق می افتند. «اسماعیل» قهرمان انقلابی رمانی به همین نام  از امیر حسین فردی در پایان داستان با توجه به شرایطی که برایش پیش می آید و به خاطر مسائل امنیتی ناچار می شود پایتخت را به قصد زادگاهش ترک کندو در زادگاه خود قهرمان رمان «گرگ سالی» که در واقع جلد دوم رمان «اسماعیل» است می شود. جالب اینکه زادگاه قهرمان داستان-اردبیل- همان زادگاه نویسنده است. «گرگ اجنبی کش» براهنی در داستان امیر حسین فردی هم هست. انگار به همین خاطر است که در «گرگ سالی» امیر حسین فردی آمریکایی ها، مرکز تحقیقاتی در سبلان تأسیس کرده اند که با اصلاح نژاد گرگ های بومی آنها را چنان تغییر دهند که به مردم بومی حمله کنند. اینجاست که ناخودآگاه یاد «روزی به درازای قرن» چنگیز آیتماتوف و حکایت «مانقورد سازی» آن رمان می افتیم. رمان به مبارزه اسماعیل و دیگر مبارزان با آمریکایی ها و گرگ های آدمخوارشان می پردازد.

---------------------------------    ادامــــــــــــــــه دارد    ---------------------------------

مطالب مرتبط:

گرگ در باورها، فولکلور، ادبیات آذربایجان و ترک ها - قسمت اول

این مطلب توسط ستارمختاری بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۱۲/۲۳ - ۱۶:۲۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)