آیا پدر " نظامی گنجوی" فارس و مادرش کُرد بود؟
حسن راشدی اول آذر 1395
بسیاری از پژوهشگران فارس تلاش می کنند حکیم گنجه "نظامی گنجوی " شاعر توانای آذربایجان را از اهالی تفرش و فارس دانسته نام مادر شاعر قرن ششم هجری را هم " رئیسه " و کُرد و کُرد تبار معرفی کنند!
اما از آنجایی که همه تذکره نویسان نظامی را زاده و بزرگ شده و نشو و نما یافته شهر گنجه آذربایجان دانسته اند و وفاتش هم در این شهر اتفاق افتاده و آرامگاهش هم در این شهر است و حتی به جز یک بار آنهم به فاصله نه چندان دور از مسافرت نظامی به شهرهای دیگر در تاریخ و ادبیات یاد نشده است از تفرشی بودن خود نظامی صرفنظر کرده تفرشی بودن پدر نظامی را دلیل بر غیر تُرک و غیر آذربایجانی بودن حکیم نظامی میدانند ، در حالی که سند معتبری هم بر تفرشی بودن پدر نظامی ندارند .
حتی اگر پدر نظامی هم از اهالی تفرش و یا از مملکت "عراق عجم" آن زمان بوده باشد باز دلیلی بر غیر ترک بودن پدر نظامی نیست ، چرا که نه تنها هم اکنون بسیاری از اهالی و مردم شهرهای ساوه ، اراک ، قم ، تفرش تا نزدیکیهای اصفهان ترک هستند بلکه بسیاری از اهالی عراق عجم زمان پدر نظامی که شهر تفرش هم جزئی از این مناطق بود از تبار ترکان بوده و به ترکی تکلم می کردند چنانکه اولین پادشاه سلسله سلجوقی طغرل بیگ وقتی در سال 433 هجری قمری یعنی 100 سال قبل از نظامی حاکمیت خودرا در مرکز ایران تثبیت کرد و پایتخت خودرا از نیشابور به " شهر ری" انتقال داد پیامی به سرکرده های ترکان اوغوز ساکن در مناطق عراق عجم ، برای مذاکره فرستاد:
«زمانیکه طغرل بیگ به شهر ری وارد شد اوغوزهای اراک در این مناطق حضور قوی داشتند, در رأس آنها علاوه بر قزل، گوگ تاش و بوغا، منصور و آناسی اوغلو هم بود. . . طغرل بیگ با اعزام سفیر از بیگهای فوق¬الذکر خواست که به حضورش بیایند. در دیدار سفیر طغرل با بیگهای اوغوزهای اراک ،آنها بعد از بردن سفیر تا حدود رودخانه زنجان ، توسط سفیر، این پیغام را به طغرل بیگ فرستادند:
«می¬دانیم که مقصودت از دعوت ما در واقع توقیف ماست. بخاطر ترس از تو ،ما از تو دور شده و در اینجا فرود آمده¬ایم. چنانچه به ما حمله¬ور شوی ما بالاجبار یا به خراسان و یا به روم شرقی خواهیم رفت و هیچگاه با تو سازش نخواهیم کرد.».(1)
یعنی ترکان 100 سال قبل از نظامی گنجوی و در سالهای اول حکومت سلجوقیان در مناطق عراق عجم و یا شهرهای ساوه ، قم ، اراک و تفرش و آن پیرامونها حضور قوی و پر رنگ داشتند و احتمالا اکثریت مطلق و یا اکثریت نسبی جمعیت این مناطق را هم تشکیل می دادند و اگر پدر نظامی از اهالی تفرش هم بوده باشد در ترک بودن وی نباید شبهه ای باشد و به احتمال زیاد یکی از دلایل انتخاب شهر گنجه آذربایجان برای زندگی ، همزبان بودن اهالی گنجه با پدر نظامی است.
از آنجائیکه خود نظامی در دیوانش در اثر " هفت پیکر " و دیگر آثارش به تُرک بودن خود افتخار می کند در ترک بودن وی و پدرش شکی باقی نمی ماند :
گفت: من تُرک نازنین اندام از پدر تُرکتاز دارم نام
گفتم :از همدمی و هم کیشی نامها را بهم بود خویشی
تُرکتاز است نامت، این عجب است تُرکتازی مرا همین لقب است
خیز تا تُرک وار در تازیم هندوان را در آتش اندازیم (2)
در این ابیات ، در مصرع اول بیت اول " ترک" در معنای " زیبا روی " و در مصرع دوم " ترکتاز " در معنای شیردل و نترس و شجاع است ، در بیت سوم نظامی میگوید :
اگر نام تو " ترکتاز " است ، لقب منهم " ترکتازی " است که نظامی هم خودرا ترک شجاع و نترس معرفی می کند و در بیت چهارم میگوید :
حالا که چنین شد ( هم تو و هم من ترسی از کسی نداریم ) بپا خیز تا باهم مثل ترکها ( دانایان ) بر هندوان ( نادانان ، تباهی ها ، سیاهیها ، ناکامیها ) برتازیم و آنها را از بین ببریم .
حکیم نظامی در جای دیگر دیوانش و در موضوع ستایش سخن و حکمت و اندرز میگوید :
تُرکیام را در این حبش نخرند لاجرم دوغبای خوش نخورند (3)
در این بیت منظور نظامی از " ترکیام " ، ضمن معرفی خود به عنوان ترکی که سخنان ترکانه (حکیمانه) ، روشنگرانه و خردمندانه برای مردم دارد اما در اجتماعی که تاریکی فکر ( حبش ) بر آن حاکم است این سخنان خریداری ندارد، گلهمند است!
شاعر گنجه در شرفنامه ( خردنامه اسکندری ) به وسعت جمعیت ترکان در جغرافیای آن زمان نیز اشاره ای دارد:
ز کوهِ خزر تا به دریای چین همه تُرک بر تُرک بینم زمین (4)
یعنی از کوههای قفقاز گرفته تا دریای چین محل سکونت ترکان است . شاعر قدرت، مهارت و برتری ترکان را نیز بدینگونه شرح میدهد :
به پیکان تُرکانِ این مرحله توان ریخت بر پای روس آبله (5)
یعنی باتوانایی و تیر سهمگین ترکان ، روسها را می توان مغلوب خود کرد.
آیا مادر نظامی کُرد بود ؟
آنهایی که مادر نظامی را کرُد و از تبار کُردها می پندارند استناد به این شعر نظامی می کنند که گفته:
" گر مادر من رئیسهی کرد مادر صفتانه پیش من مُرد "
چون در زمان نظامی نوشتن حرف " گ " در زبان دری ( فارسی ) مرسوم نبود و شعرا در اشعارشان هر کلمهی فارسی را که حرف " گ " داشت با حرف " ک " می نوشتند ، لذا نظامی هم اشعارش را به همین روش نوشته است ، اما در زمان حاضر نظامی شناسان با توجه به معانی کلمات و با استفاده از حرف " گ " و " ک " ، اشعار نظامی را اصلاح کرده به چاپ می رسانند .
مثلا در همین مصرع : " گر مادرِ من رئیسهی کرد " مطمئنا نظامی ، هم حرف " گ " کلمه " گر " را را با حرف " ک " نوشته و هم حرف " ک " کلمه " کرد " را ؛ اما اصلاح کنندگان دیوان بنا به برداشت خود " کر " اولیه را " گر = اگر " کرده اند ، اما " کرد " دومی را به تصور اینکه این کلمه " کُرد " است به همین شکل باقی گذاشته اند .
به نظر نمی آید در این بیت منظور نظامی آنی باشد که محققین ایرانی از آن برداشت کرده اند! تصحیح کنندگان دیوان نظامی به عمد و یا به سهو کلمه " کرد " را " کُرد " کرده اند ! در حالی که با توجه به این بیت و دو بیت دیگر شعر نظامی " :
گر مادر من رئیسهی کرد مادر صفتانه پیش من مرد ،
از لابهگری(6) که را کُنم یاد ؟ تا پیش من آرَدَش به فریاد
غم بیشتر از قیاس خورده است گردابه(7) فزون ز قدّ مُرده است!...
می بینیم نظامی از شخصیت مادرش که " رئیس + ه = کاردان ، با شهامت " " گُرد = دلاور و پهلوان ) بوده اما "مادر صفتانه ( معصوم ) " پیشش از دنیا رفته به سختی ناراحت است و در ادامه و بیت دوم میگوید از این به بعد پیش چه کسی زاری (ناله) کنم تا مثل مادرم شتابان و به فریاد، پیش من بیاید ؟ " در بیت سوم هم میگوید : او ( مادرش ) از اینکه بیشتر از حد و قیاس غم خورده است ، مثل امواج و طوفان پرقدرتی بوده که با تمام قامت بلند و سرفرازش فرو افتاده است !
در این بیت کلمه " رئیسه " به معنی رئیس با حرف " ه " مؤنث ، یعنی زن و مادر رئیس و کاردان و با شهامت است ( اگر نام مادرش هم رئیسه بوده خواسته است شبیه سازی کند ) و "کرد" هم " گُرد " است یعنی دلاور و پهلوان ؛ یعنی " مادر من که رئیس و کاردان و پهلوان بود معصومانه پیش من از دنیا رفت " اما چون در آن زمان حرف " گ " کاربردی نداشته ، نظامی حرف اول کلمه " گُرد " را با " ک " نوشته است . اما تصحیح کنندگان دیوان نظامی آنرا " کُرد " دانسته اند ، در حالی که هر کس به حال و هوای شعر دقت کند متوجه می شود که نظامی در این شعر از شهامت ، رشادت و مراتب بالای مادر سخن به میان می آورد که با دارا بودن این صفات " مادر صفتانه " ( معصومانه ) از دنیا رفته است ؛ در حالی که کُرد بودن مادر نظامی نمی تواند امتیاز و افتخار بزرگی باشد که نظامی بخواهد آنرا در این شعر اینهمه وصف کند ، چرا که در شعر دیگری و 3 صفحه بعد از این ابیات با عنوان " تمثیل " و با شعر :
کُردی خرَکی به کعبه گُم کرد در کعبه دوید و اُشتُلُم( 8) کرد
که این بادیه را رَهی دراز است گم گشتنِ خَر ز من چه راز است ؟
این گفت و چو گفت ، باز پس دید خَر دید و چو دید خَر ، بخندید
گفتا: خَرَم از میانه گم بود وایافتَنَش به اُشتُلُم بود
گر اُشتُلُمی نمی زد آن کُرد " خَ - ر" می شد و بار نیز می بُرد ....
در این شعر ، نظامی نگاه تحقیر آمیز و منفی به عنصر کُرد دارد و کُرد بودن مادرش آنهم به آن درجه ای که در اینجا توصیف کرده است نمی تواند از افتخارات نظامی باشد. در حقیقت این بیت نظامی باید اینطوری اصلاح می شد:
گر مادر من رئیسهی گُرد مادر صفتانه پیش من مُرد
از لابهگری که را کُنم یاد ؟ تا پیش من آرَدَش به فریاد ...
یعنی " اگر مادرِ رئیس ، کاردان ، دلاور و پهلوان من معصومانه و پیش من از دنیا رفت، از این به بعد به چه کسی و پیش چه فردی زاری و ناله کنم تا مثل مادرم شتابان و با نگرانی و ناراحتی پیش من بیاید ؟ "
نظامی در اشعارش در بیشتر جاها به همان دلیلی که گفته شد حرف " گ " را با " ک" هم قافیه کرده است :
"چون نور چراغ آسمان گرد از پرده صبح سر به سر کرد " ...
" زن می شد در شتاب کردن می بُرد ورا رَسَن به گردن " ...
"گو : یا رب ! از این گزاف کاری توفیق دهم به رستگاری !" ...
در بیت اول " آسمان -گرد ( گردش کننده آسمان یعنی خورشید ) با " سر- کرد " ، در بیت دوم " شتاب- کردن" با " به - گردن " و در بیت سوم " گزاف - کاری " با " رست-گاری " هم قافیه شده است . یعنی نظامی بین حرف " گ " و " ک " فرقی قائل نیست ، چرا که در قرن ششم هجری هنوز با اضافه کردن یک کشیده به روی حرف " ک " حرف " گ " ساخته نشده بود .
..............................................
(1) اوغوزها (ترکمن¬ها) پروفسور فاروق سومر, ترجمه آنا دردی عنصری, ص ۱۵۸, انتشارات حاج طلایی , سال ۱۳۸۰.
(2) کلیات دیوان حکیم نظامی گنجوی به کوشش و ویرایش : کاظم عابدینی مطلق، انتشارات آدینه سبز ، سال چاپ 1391 موضوع : هفت گنبد (هفت پیکر)- بهرام نامه ، ص : 645
(3) همان کتاب ، موضوع هفت گنبد- بهرام نامه ، ص : 572
(4) - همان کتاب ، موضوع : شرفنامه ، ص : 995
(5) همان کتاب ، موضوع : شرفنامه ، ص : 996
(6) لابه گری =زاری و ناله ، تملق ،
(7) گردابه = موج قوی ، طوفان ، ورطه
(8) اُشتُلم = تندی کردن ، پرخاشگری
-------------
منبع: کانال تلگرام نویسنده؛ حسن راشدی
https://telegram.me/yurddash