ادبیات و اصل ۱۵ قانون اساسی
چند سال قبل که مطالعات و بررسیهای حقوقی را تازه آغاز کردهبودم و بالطبع طرف مشورت دوستان و آشنایان هم در مشکلات حقوقیشان بودم. در یکی از این پروندهها باید برای قاضی پرونده اثبات میشد که محل واقع شدن یک حلقه چاه، باغچه است و باغ نیست. چون حکم قانون درباره چاه واقع در باغچه با چاه واقع در باغ متفاوت است. در نهایت به سختی و با جمعآوری مدارک متعدد از جمله قولنامههای قدیمی، گزارشات سابق اداره امور اراضی و ... ثابت شد که محل مورد نظر باغ نیست و باغچه است و رأی به نفع ما صادر شد. بعداً با مطالعات بیشتر و کسب تجربه بیشتر در زمینه علم حقوق متوجه شدم که به جای این همه مدرک میتوانستم با مراجعه به تعریف باغ و باغچه در ترمینولوژی حقوق و نظریه کارشناسی راحتتر و آسانتر به نتیجه مورد نظر برسم.
در اصل ۱۵ قانون اساسی هم کلمات و واژههایی به کار رفته است که برای تفسیر این اصل اول باید خود این کلمات مورد بررسی قرار بگیرند تا بهتر منظور قانونگذار از وضع این اصل درک شود. یکی از این کلمات، واژه «ادبیات» است.
همایش اصل پانزده ۲۹ بهمن ۹۷ دانشگاه علامه طباطبایی که در پی عدم پذیرش مقالات مستقل، به جولانگاه عدهای فاشیست تبدیل شده بود که به نام علم حقوق، همه حقوق زبانی غیرفارسیزبان را انکار کردند. اما همین فاشیستها هم نتوانستند تدریس «ادبیات» را انکار کنند و آن را با اگر و امّاهایی پذیرفتند. اینها با تبختر منحصر به فردی ادعا دارند که قانون اساسی فقط تدریس ادبیات را آزاد اعلام کرده است و در مدارس هیچگونه حقی برای تدریس زبان مادری وجود ندارد!
از طرف دیگر، فعالان حقوق زبانی هم با استناد به قواعد علم اصول و اصول فقه از جمله قاعده اذن (اذن در شی، اذن در لوازم آن هم هست) و اصل ملازمه عقلی مقدمه واجب، واجب است به این نتیجه میرسند که آموزش زبان مقدمه و لوازم آموزش ادبیات است و از نظر قانون هیچ منعی در این زمینه وجود ندارد.
اما در اصل نیازی به این همه مباحثه در این زمینه وجود ندارد. «ادبیات» کلمهای است جمع که مفرد آن «ادب» است. معتبرترین فرهنگ لغت فارسی یعنی دهخدا، «ادبیات» را «دانشهای متعلق به ادب، علوم ادبی و آثار ادبی» معنا میکند. همین فرهنگ در توضیح واژه «ادب» متنی طولانی دارد که گزینهای از آن به این شرح است:
«علم ادب عبارتست از علمی که بدان خود را از خلل در کلام نگاهدارند و آن دوازده قسم است و هشت اصول بر این تفصیل: علم لغت، علم صرف، علم اشتقاق، علم نحو، علم معانی، علم بیان، علم عروض، علم قافیه و چهار فروع بدین نمط: علم قرض الشعر و آن علمی است که امتیاز کرده میشود بدان میان اشعار سالم و غیرسالم از عیوب، علم انشای نثر از خطب و رسائل. علم محاضرات یعنی علم تواریخ...
علم الادب عبارت از ده علم است : ۱-علم اللغة ۲-علم التصریف ۳-علم النحو ۴-علم المعانی ۵-علم البیان ۶-علم البدیع. ۷-علم العروض ۸-علم القوافی ۹-علم قوانین الخط ۱۰-علم قوانین القراءة...
مولف نفایس الفنون فی عرایس العیون پانزده فن آورده است : خط، لغت، تصریف، اشتقاق، نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، قوافی، تقریض، امثال، دواوین، انشاء و استیفاء.»
«ادبیات» فقط متون نظم و نثر نیست، و این علوم و فنون متعدد که دهخدا از منابع مختلف به عنوان علوم ادبی آورده، مقدمه یا لوازم «ادبیات» نیست، بلکه جزئی از ادبیات هستند. هر شخص علاقهمند ادبیات این را میداند که برای درک صحیح هر بیت شعر یا هر جمله ادبی نیاز به دانستن همه این فنون و علوم وجود دارد و هر چه شخص در این علوم و فنون ماهرتر باشد، برداشت صحیحتری از متون و اشعار خواهد داشت.
در نوشتارهای بعدی نگاهی متفاوت به سایر واژهها و ترمینهای اصل ۱۵ خواهیم داشت.