فراموش کردم
رتبه کلی: 9912


درباره من
پیام خصوصی نداریم!

لیست دوستان نداریم!

با عرض پوزش از همه ی دوستان

-----------------------------------------
آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم

آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی

بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است

آغوشم را باز کرده ام برایت



مرد شب بارانی (RainyNight )    

مرد فقیر

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۰/۰۷ ساعت 13:58 بازدید کل: 135 بازدید امروز: 122
 

مرد فقیر

 

 

 

مرد فقیری بود که همسرش کره می ساخت و او آنرا به یکی از بقالی های شهر می فروخت 

 

آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویی می ساخت

 

مرد آنرا به یکی از بقالی های شهر می فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را می خرید.

 

 روزی مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند

 

هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد

 

 و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کره نمی خرم،

 

 تو کره را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است.

 

مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و 

 

یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار می دادیم

 

یقین داشته باش که:به اندازه خودت برای تو اندازه می گیریم!

 

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۰/۰۷ - ۱۳:۵۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)