درباره من

همه مردها از لطافت و گیسوان زنان مینویسند ،
و همه زنها دلتنگیشان برای چشم های مردی که الان خیره ب شیرن کاری های دختر سه سالش است !
لوس شدیم بس که از مذکر ها شعر گفتند
اینبار میخوام با تمام زنانگی ام از مردا بنویسم
میخواهم این بار من لوست کنم ،
از مذکری حرف میزنم که اگر نبود من باید از در و دیوار و پنجره شعر میگفتم !
از جنسی که صدای بمش لرزه بر تارهای احساسم می اندازد
حتی اگر کلمه ای از دهانش بیرون میاد ، اسم من نباشد
از جنسی که چقدر ریش بلند و لباس مشکی اش به شاعرانه های من می آید !
میخواهم مردی را لوس کنم که با عطر تلخ و گسش حواس را از سر میپراند !
کسی که وقتی گرمای دستانش به دستانم میخورد تب خواستنش هر لحظه بیشتر میشود !
و من هر شب در خواب هایم تکیه بر شانه های تو میزنم و دست در دستت پر میکنم مشامم را از عطر مردانه ات
و صبح ها از تشنج این همه خوشبختی از خواب میپرم !
از چشم مردی مینویسم که وقتی نگاهش در نگاهم خورد ، دیگر هرچه در آینه میبینم انعکاس تصویر چشمان روشنش است !
این را بدان من زنانگی ام را مغلوب غیرت مردانه ات شده ام
میدانی ...
تو ضد گلوله ترین پسر دنیایی !
چون هیج کدام از تیرهای عشقم به قلبت اصابت نکرد
ولی من بی دفاع ترین دخدر دنیا بودم !
چون برق چشمانت در همان نگاه اول مرا گرفت
من به عشق در نگاه اول اعتقاد ندارم ، فقط یک مدتی اسیر چشمانت بودم !
بعد که به خانه برگشتم ، همه صدایم میزدند { آزاده } !
میدانی جوجه جان ..
حتی همین الان که دارم درمورد تو مینویسم از دست چشم هایت تمرکز ندارم
اصلا تا به حال جلوی آینه به چشم های خودت دقت کرده ای ؟
اصلا میدانی که چقدر لعنتی و دوست داشتنی اند ؟
جوجه جان من هیچ وقت نتوانسم از ان دختر های جذاب دوست داشتنی باشم !
حتی یکبار درست با تو صحبت کنم
حتی حالا هم جای گفتن یک لفظ عاشقانه تورا جوجه صدا میزنم !
دلم میخواست یکبار هم که شده شعر های سعدی را با عشق برایت زمزمه کنم
یا مثلا یک ترانه عاشقانه را خودم با صدای نکره ام برایت بخوانم !
میدانی جوجه جان ..
حق تو دختریست که با غمی به وسعت آخرین مد دنیا
و من ساده ترین دختری که تنها غمش تویی
من بیشتر از اینکه صبور باشم ، حسودم ..
به چی یا کی ، خیلی مهم نیست !
من به هر اتفاقی که یه سمتش تو باشی و طرف دیگرش خودم نباشم ، حسودم
به لبایی که تورا صدا میزنن ، به گوشایی که از تو میشنون ، ب چشمایی که تورو میبینن ..
میدانی اگر حسود نبودم شعری مینوشتم که تمام زنان دنیا پس از خواندنش عاشقت شوند

...
 
 
 

درج شده در تاریخ ۹۵/۰۹/۲۵ ساعت 13:19

کاربران آنلاین (0)