فراموش کردم
اعضای انجمن(400) قوانین سایت مقررات انجمنها
جستجوی انجمن
مهندس تلخک (Reliable )    

ریشه «بی تفاوتی»های مزمن در جامعه ایران : مردم در یافته اند که اعتراضشان بی نتیجه است

منبع : http://www.baharnews.ir/vdciw3aq.t1apq2bcct.html
درج شده در تاریخ ۹۳/۱۰/۰۶ ساعت 22:47 بازدید کل: 178 بازدید امروز: 178
 

حوادث رویدادها، و اتفاقات تلخ و شیرینی که اطراف هریک از ما رخ می‌دهد، به گونه ای متفاوت عکس العمل مارا بر می‌انگیزد. واکنش هایی مانند خشم و عصبانیت، رضایت و خوشحالی، قدردانی یا انتقاد از عوامل و دلایل رویدادها واکنش‌های طبیعی است که بسیاری از ما در زندگی خصوصی و اجتماعی خود با آن روبرو می‌شویم. برخی از اتفاقات در پیرامون ما جنبه خصوصی و فردی دارند و هر یک از ما مختار است هرگونه که خود تشخیص می‌دهد با آن برخورد کند، اما بسیاری از رویدادهای اطراف جنبه اجتماعی دارند و تقریبا کل افراد یک جامعه را درگیر خود می‌کنند. 

نوع واکنش بعد از وقوع این دست از رویدادها دیگر جنبه فردی ندارد و جامعه باید درباره آن واکنش نشان دهد. مدتی است که در جامعه ایران نوع واکنش‌ها به وقایع روی داده از شیوه ابراز خشم و عصبانیت و یا رضایت و انتقاد و قدردانی به شیوه خطرناکی رسیده است و آن «بی تفاوتی» است. درطول زمان و به ویژه در یک دهه اخیر مردم از کنار بسیاری از معضلات و اتفاقات کشور با بی تفاوتی گذشته اند و این می‌تواند زنگ خطری برای جامعه ایران باشد.

کافی است نگاهی به اخبار چند سال اخیر بیاندازیم. در حوزه سیاست ملت درگیر بحث‌های جناحی نمی‌شوند (منظور از ملت توده و بدنه جامعه و به اصطلاح عوام الناس هستند) تعصبات و حساسیت‌های خود را نسبت به هر دو جناح از دست داده اند، و شاید اگر بدبینانه بنگریم دیگر برایشان تفاوتی نمی‌کند که چه کسی بر سر کار باشد.

در حوزه اقتصادی باز هم همین بی تفاوتی هویداست، هدفمندی یارانه‌ها با وجود آنکه هزینه‌های سر سام آوری را به سبد خانوار ایران وارد کرد، اما عکس العملی جز بی تفاوتی مردم را در پی نداشت، بالارفتن قیمت بنزین، مرغ و گوشت، روغن و برنج و اخیرا هم نان، با وجود آنکه از لحاظ معیشتی مردم را دچار تنگنا می‌کنند اما بازهم با بی تفاوتی روبرو می‌شوند.

در هشت سال گذشته بیکاری بلای جان جوانان این مرزو بوم شده است، اما باز هم مردم بی تفاوت این قصه رنج را تحمل می‌کنند. در حوزه فرهنگی و اجتماعی که شرایط به مراتب وخیم تر است، مردم نسبت به جان و مال و آبروی همنوع خود بی تفاوت شده‌اند، تقریبا برایشان فرقی نمی‌کند که جوان غرق در خون میدان کاج یا جوان بالای دار میدان اعدام، چه کرده بودند. مردم بی تفاوتی شان به این تلخی‌ها را با گرفتن عکس و فیلم نشان می‌دهند! از منظر آسیب شناختی، بی تفاوتی در جامعه نوعی بیماری اجتماعی شناخته می‌شود، همان گونه که در نقطه مقابل آن، هرگونه اعتنای اجتماعی و نوع دوستی در حیات فردی و اجتماعی، نشانه پویایی و سلامت اجتماعی است.

دکتر فاطمه امیر آبادی، روانشناس مسائل اجتماعی درباره رواج بی تفاوتی در جامعه ایران به خبرنگار بهارنیوز می‌گوید: ابتدا بیایید موضوع را کمی واضح تر ببینیم. یک سوال این است که چرا ما انسانها گاهی نسبت به رویدادهای محیطی ما بی تفاوتیم. سوال دیگر این است که چرا گاهی افراد نسبت به حقوق اولیه خود بی تفاوت می‌شوند. این دو سوال دو پاسخ کاملا متفاوت دارد. وی افزود: من سعی می‌کنم پاسخ این سوال را بدهم "چرا ما گاهی نسبت به یک نارضایتی، یا حقی که دریافت نکرده ایم اعلام نارضایتی نمی‌کنیم" انسانها برای مواجهه با مسائل و مشکلاتی که با آنها روبرو می‌شوند مجهز به ابزاری هستند به نام حل مساله. اما تفاوت عمده ای بین انسانها در نحوه حل مساله شان وجود دارد. بعضی انسانها مساله مدار و بعضی هیجان مدار هستند. نکته مهم این است که به هر حال هر فردی در برخورد با مسائل سعی می‌کند از خود واکنشی نشان دهد اما رویداد بد زمانی است که فرد احساس کند تاثیری بر حل مساله ندارد. بدین معنا که میزان تلاش فرد در راستای حل مساله ربطی با میزان حل مساله ندارد. در این شرایط فرد کم کم از میزان تلاش خود می‌کاهد و یا به عبارتی در اصطلاح روانشناسی دچار درماندگی آموخته شده می‌گردد. 

این روانشناس مسائل اجتماعی سپس با طرح این سئوال که «درماندگی آموخته شده» چیست؟ می‌گوید: تصور کنید شما سوار اتومبیلی هستید که راننده آن با سرعت زیاد و دقت کم رانندگی می‌کند و هر لحظه امکان دارد شما تصادف کنید. شما در این شرایط چه کاری خواهید کرد؟ مطمئنا به راننده تذکر خواهید داد. این تذکر را چند بار تکرار خواهید کرد؟ شاید 10-20 بار. حتی ممکن است دست به خشونت فیزیکی بزنید، به هر حال ممکن است جان خود را از دست بدهید، پس هر تلاشی می‌کنید. حالا فکر کنید خشونت هم نتیجه نداشته باشد. حال چه می‌کنید؟ اغلب افراد در این شرایط کم کم وارد مرحله ای می‌شوند که دیگر کاری نمی‌کنند و تلاشی نمی‌کنند.

دکتر امیرآبادی، ادامه داد: در این حالت فرد هنوز استرس و فشار روانی زیادی را تجربه می‌کند اما شاید بروز بیرونی نداشته باشد. به این حالت «درماندگی آموخته شده» گفته می‌شود، بدین معنا که فرد می‌آموزد تلاشی نکند، زیرا تغییری ایجاد نمی‌شود. این شرایط می‌تواند شرایط ابتدایی افسردگی را ایجاد کند و فرد دچار افسردگی گردد. به نظر می‌رسد گاهی افراد در مورد مسائلشان دچار این عارضه میشوند، بدین معنا که احساس می‌کنند نمی‌توانند تغییری در شرایطشان ایجاد کنند، راحت ترین راه حل در این زمان درماندگی اموخته شده است، بدین معنا که افراد تصمیم می‌گیرند از شرایط کناره گیری کنند و کاری انجام ندهند. بی تفاوتی به تغییرات محیطی و عدم تلاش در جهت تغییر شرایط بطور کامل واضح خواهد بود.

**********

در حقیقت مردم ایران چند وقتی است که اطمینان پیدا کرده اند که اعلام اعتراض یا نشان دادن خشم و نارضایتی آنها تاثیری در بهبود اوضاع نخواهد داشت. فرض کنید مردم در بهترین و متمدنانه‌ترین حالت خود در اعتراض به موضوعی به خیابان‌ها بیایند، و با بدترین نوع واکنش‌ها مواجه نشده و از ابتدایی ترین حقوق خود ساقط نمی‌شوند؟ در این حالت، ملت متوجه می‌شوند که اعتراض شان نه تنها هیچ تاثیری در تغییر نداشته است بلکه اگر این اعتراض را ادامه دهند هزینه‌های سنگینی در پی خواهد داشت که کمترین آنها ستاره دار شدن در دانشگاه، مدرسه، محل کار و حتی محل زندگی است! بنابراین ترجیح می‌دهند، بی تفاوتی برگزینند.

یا بر فرض اگر رسانه‌ها به عنوان تریبون‌های مردم بخواهند در اعتراض به فسادی که در تمام عرصه‌های مملکت ریشه دوانده است اعتراض کنند و مطلبی درج کنند، با هزینه‌هایی سنگین روبرو می شوند (در حالیکه در بسیاری کشورها، این نقش نظارتی رسانه‌ها تقویت و حمایت هم می‌شوند)، طبیعی است که ترجیح دهند بی تفاوت از کنار سه هزار و هفت هزار و دوازده هزار میلیارد تومان بگذرند! یا فرض کنید کارگردانی بخواهد واقعیات اجتماعی کشور خود را به تصویر بکشد آیا متهم به سیاه نمایی نشده و حاصل زحمتش در بایگانی توقیف از نظرها دور نخواهد ماند؟

این مسئله زمانی به نقطه بحرانی خواهد رسید که به گفته دکتر امیرآبادی درماندگی آموخته شده، در تک تک افراد جامعه نهادینه شود، در این صورت راه مردم و مسئولان جدا خواهد شد و مردم خود نقش خود را منفعل خواهند دید و در حالتی بدبینانه جامعه به سمت فروپاشی مدرن حرکت خواهد کرد. برای جلوگیری از تشدید این معضل هم مردم و هم مسئولان باید هشدارها را جدی بگیرند. مردم به خود بیایند و بر نقش خود در سرنوشت ایران مسلط شوند و مسئولان هم در عمل به این گفته خود که خادمان ملت هستند عمل کنند.

 

این مطلب توسط سعید کریمی. بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۳/۱۰/۰۶ - ۲۳:۱۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)