تــــــــــــــنهایی
شعری از خودم
مرا در خود افکندی ای تنهایی
چشم هایم را به دیده بستی
این منم دوباره با ساز و نی تنها
برای دلی غمگین می نوازم ای تنهایی
گر دوبال پروازم بستست
همچو پیری از زمانه خسته ست
دل بریده از عشق هست
سال هایست که به دام افتادست
تو نوای آهنگ اندوهم ماندی
در حصاری از غصه تو تنها امیدم ماندی
ای تـــــــــــنهایی