فراموش کردم
رتبه کلی: 3


درباره من
سلام


پیام خصوصی فقط رفیقای قدیمی




متآهل

.

.

‌.

میانالی با کلی خاطرات...









گیسو مرادی (SARNEVESHTT )    

پروردگارا اینجا امشب قلبی در واپسین لحظات غروب یک آرزوی شیرین پر پر میزند....

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۳/۲۵ ساعت 02:57 بازدید کل: 373 بازدید امروز: 222
 
 
 
 
4hm1r0k.jpg
 
 

پروردگارا اینجا امشب قلبی در واپسین لحظات غروب یک آرزوی شیرین پر پر میزند....

 

پروردگارا امشب خاطرات شیرین دستهایش آتش میزند بر قلب تنهایم......

 

امشب بغضی خیس هجوم می آورد بر گلویم

 

و چه تنگ و سنگین است نفس کشیدن در این فضای بی او....

 

بودنش...ماندنش....حضورش آرزویم بود ...

 

اینها رویاهای من بودند....

 

پروردگارا رویایم را کدام دست ربود؟؟؟

 

از او خواستم که بیاید.....

 

او آمد ......

 

اما نه برای ماندن...

 

او آمد تا ویرانه ای را که بعد از رفتنش بر جای گذارده بود را نظاره کند....

 

خنده بر لب داشت اما چه غریب بود که خنده اش این بار از جانم شدید می کاست.....

 

 

 

 
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۳/۲۵ - ۰۲:۵۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)