جلالالدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی (۶ ربیعالاول ۶۰۴، بلخ یا وخش – ۵ جمادیالثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) (۱۵ مهر ۵۸۶ - ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) از مشهورترین شاعران ایرانیتبار پارسیگوی است . نام کامل وی «محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلالالدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده میشدهاست. در قرنهای بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفتهاست و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند. زبان مادری وی پارسی بوده است.
هشتم مهرماه در تقویم رسمی کشور به عنوان «روز بزرگداشت مولوی» ثبت شده، ولی امسال گویا جز یک برنامه، از برگزاری مراسم برای بزرگداشت این روز خبری نیست
در ایران در سال 2007 که از سوی یونسکو به عنوان «سال مولانا» نامگذاری شده بود، برنامههای مفصل و متنوعی برگزار شد اما در سالهای دیگر روز بزرگداشت مولانا غالبا آنچنان که شایستهی نام و جایگاه اوست، گرامی داشته نشده و نمیشود.
این شعر زیبا که یکی از سروده های زیبای شاعر گرانقدر مولانا است را به همه ی دوستان ادیب و ادب پرور تقدیم میکنم
امشب عجبست ای جان گر خواب رهی یابی
وان چشم کجا خسپدکو چون تو شهی تابد
ای عاشق خوش مذهب زنهار مخسب امشب
کان یار بهانه جو بر تو گنهی یابد
من بنده آن عاشق کو نر بود و صادق
کز چستی و شبخیزی از مه کلهی یابد
در خدمت شه باشد شب همره مه باشد
تا از ملاء اعلا چون مه سپهی یابد
بر زلف شب آن غازی چون دلو رسن بازی
آموخت که یوسف را در قعر چهی یابد
آن اشتر بیچاره نومید شدست از جو
میگردد در خرمن تا مشت کهی یابد
بالش چو نمییابد از اطلس روی تو
باشد ز شب قدرت شال سیهی یابد
زان نعل تو در آتش کردند در این سودا
تا هر دل سودایی در خود شرهی یابد
امشب شب قدر آمد خامش شو و خدمت کن
تا هر دل الله ی ز الله ولهی یابد
اندر پی خورشیدش شب رو پی امیدش
تا ماه بلند تو با مه شبهی یابد