فراموش کردم
رتبه کلی: 423


درباره من
Snake bitten

میانالی

زادروز: روز نحس شهریور 64

*

بد به دلت راه نده!


*

یجوری زندگی کن بفهمن داری فکر می کنی. والا کار دستت میدنا. میدنا!! ببین کی گفتم.

*

فک کنم خدا کاکائو رو بخاطر من خلق کرده.
حرف در نیار گفتم شاید.

*


حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
ای بابا حافظا ولمون کن! بسه دیگه!!! دی ی ی


*



... هنوزم که هنوزه نویسنده ام. این از این (دروغ میگه باور نکن!)
مجید وحیدنیا (SCRIVENER )    
   
عنوان: اولین روزی که دیدمت ...
اولین روزی که دیدمت ...
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 259 بازدید امروز: 258

این تصویر توسط موسی اصلانی بررسی شده است.
توضیحات:
یادت هست؟
اولین بار که تو را من دیدم!؟
اولین بار که نگاهم به نگاهت افتاد
اولین بار که شدی سبز
سر راهم، هی شدی سبز ...
من بدخت تصور کردم
خنده ات مال من است!
همه عطرت و همه بویت!
همه آن ناز و ادا
من چقد خیس شدم ...

من و آن جاده کوچ
کوچه پس کوچه ی نمناک و درختان بزرگ!
آسمان می خندید. و دلم، همه اش نیک تفال می زد. همه اش ...
خسته بودم ... تشنه بر دیدن یک دست بلند! دست و پا بسته ی یک چهره ناب.
تشنه ی یک لبخند، توی آن قحطی و آن تنگی دست.
من و با شهر چکار؟ من و با غربت و دود و دم و گرد و غبار!
و در و دیوار پر از اعلانات
و جسدهای پریشانی که به تندی می گذرند ... بیهوا می گذرند.
می ترسند همه! می گریزند از هم ...
که بیا برگردیم. این تن خسته به جانم می گفت. یا که جانم به تنم.
عصر آن روز نشستم لب حوض. من هنوز غرق تو بودم، میفهمی؟
جغدی آمد
و نشست
لب بام
و نمی رفت.
هر چقدر می زدمش ...
عصر آن روز، اولین روز که تو را من دیدم ... جغدی آمد و نمی رفت.
هر چه قدر می زدمش!
 
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۷/۲۸ ساعت 21:05
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (1)