یه آقا پسری که قبل از ازدواجش خیلی هم دوست دختر داشت ...
بالاخره عاشق شد و ازدواج کرد..!
بعد خدا بهش یه دختر داد
یه روزبهش گفتم که یادته چجوری اشک دختر ها رو در میاوردی !؟
حالا خودت هم دختر داری ، نظرت چیه..؟؟
تحمل اشکش و داری !؟...
بهم گفت : فقط می تونم بگم پشیمونم و امیدوارم همه اونها که دلشون رو شکستم منو ببخشن..!
هیچ پدری طاقت دیدن اشکهای دخترش و نداره..!!
آقایونِ پدر های آینده ...
به دختر دار شدنتون خوب فک کنید ، زمین گرده ها
____________
آقا پسرا دوباره بخونید