لطفا جاوا اسکریپت را فعال نمایید
طـــوفـــانــی ام مـی کــنـیبـــا چـشمـهـایـی کـهآرام تـــر از آرامـش اســت !
شب که میشود…نبودن هایت را زیر بالشتم میگذارم و
شجاعتم را زیر سوال میبرم…
دوام می آورم تا فردا ؟!
در آغوشـم کــه می گـیــریآنقدر آرام مـیشــــومکه فـرامــوش می کــــنـمبـایـد نفـس بــکـشـــم
نانوشته هایم بسیارندمثل بی قراری هایـم…من سکــوتم را فریـاد می کِشــمآخر این آشوب درونم مــرا می کُشد
در جمـع من و ایـن بغـضِ بیـــــقرار ..جـــایِ تــــو خـــــالی …!