فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 7404


درباره من
محدرضامحمدی (SHEERDALL )    

داستان

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۰/۱۸ ساعت 15:33 بازدید کل: 143 بازدید امروز: 140
 

سالها پیش در روستایی درایران شب بود وبرف می آمد درخانه ای یک گاو بودودوپسر جوان وپدر ومادر پد ر

 

گفت گاورا سرببرند ودرون دیگ بیاندازند وبپزند وتاصبح برف بالا پشت بام را پارو می کردند گوشت میخوردند

 

صبح که شد بیرون را نگاه کردند دیدند روستا زیر برف رفته وهیچ کس زنده نمانده.پایان

 

 

جون هرکی دوست داری نظر بده

 

 

توجه= این داستان واقعیت محض است

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۰/۱۸ - ۱۵:۳۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)