بنام خدا
لطفا جاوا اسکریپت را فعال نمایید
اگر ثروتمند بودم خانه ده میلیاردی خودمو میفروختم و یک اپارتمان 75 متری میخریدم
ماشین 500 میلیونی خودمو هم میفروختم و یک پژو 405 میخریدم
یه بیست میلیون هم میدادم به وسایل خونه
دستگاه پروژکتور رو خیلی دوست دارم اول اون میخریدم میخوام فیلم ها رو توی دیوار خونه ببینم
اون موقع چه کارهایی که نمیکردم
اولین کاری که میکردم یک پرورشگاه می ساختم با بهترین امکانات
و بچه های بی سرپرست رو اونجا جمع میکردم
.
با بچه های توی خیابان برنامه رو طوری طراحی میکردم که هم درس بخونند و هم صنعت یاد بگیرند
مابین این دو تا استعداد یابی میکردم برای هنر آموزی
حساب کن توی زندگی یه فردی هم علم باشه هم صنعت هم هنر
مثل خودم هم درس خوندم هم رانندگی ریلی رو یاد گرفتم و هم موسیقی رو آموختم
بچه ها رو سوار قطار میکردم و سال به سال به یکی از شهرهای مهم کشورمون میبردم
میرفتم اول پا بوس امام رضا (ع ) و بهش میگفتم دیدی که بقولم وفا کردم
بعدش اصفهان شیراز تبریز و جاهای دیدنی
براشون لباسهای نو میخریدم و امکاناتی رو بهشون می دادم که همیشه آرزو داشتند
ایکاش ثروتمند بودم
اونموقع چقدر بمن خوش میگذشت چقدر احساس میکردم که زندگیم هدف دار شده است
تا وقتی به فکر خودت هستی آخه چه ارزشی داره
وقتی با وجود تو کسی بهش آرامش عشق محبت دوست داشتن دست نمیده یعنی چی
یعنی تو وجود نداری
ببین آدم باید توی قلبها نفوذ کنه این ارزش داره
وگرنه از پشت شیشه ماشین مازراتی خودت به پسرکی که کفش واکس میکند
نگاه کردن هنری نیست
با آنها زندگی کردن اوج یک بازیگری است
سید سجاد خواجه دهی