فراموش کردم
اعضای انجمن(244) مقررات انجمنهای سایت
جستجوی انجمن
سجاد خواجه دهی (SKIRAN )    

چگونه یک فیلم کوتاه بسازیم ؟

درج شده در تاریخ ۹۵/۰۴/۱۱ ساعت 11:41 بازدید کل: 325 بازدید امروز: 322
 

چگونه فیلم کوتاه بسازیم ؟

گام اول

انواع فیلم

فیلم به انواع مختلفی تقسیم می گردد. از دیدگاه موضوعی، فیلم ها به سه دسته داستانی، مستند و نیمه داستانی تقسیم می شوند که هر کدام از آنها انواع گوناگونی دارند. به طور کل می توان گفت فیلمی که هدف از ساخت آن، تعریف و تصویرکردن داستان باشد، در شاخه اول قرار می گیرد. فیلمی که داستان ندارد و هدف از آن ثبت آنچه که در دنیای واقعیت اتفاق می افتد می باشد، فیلم مستند است. بالطبع فیلم نیمه داستانی، نوعی فیلم است بین این دو.


اما از نظر زمان، فیلم ها به سه دسته بلند، نیمه بلند و کوتاه تقسیم می شوند. گرچه این تقسیم بندی دقیق نیست اما فیلم هایی که تا حدود پانزده دقیقه زمان آن باشد، فیلم کوتاه، فیلم هایی بین پانزده دقیقه تا چهل و پنج دقیقه، فیلم نیمه بلند و فیلم های طولانی تر از چهل و پنج دقیقه را فیلم های بلند می نامند.
تقسیم بندی های فوق در هنگام نمایش فیلم اهمیت پیدا می کند زیرا هر یک از انواع فیلم، مخاطبان و جایگاه های ویژه خود را دارند و طبعاً هنگامی ارزش پیدا می کنند که به نمایش درآیند.

در ادامه به توضیح فیلم های کوتاه خواهیم پرداخت.


گام دوم


فیلم کوتاه (چند ثانیه تا پانزده دقیقه):

در فیلم کوتاه به جهت زمان کوتاه، پرداختن به تمامی موضوعات در آن امکان پذیر نیست. این نوع فیلم تصویری از موقعیتی خاص یا بیان لحظاتی از واقعیت است. در این نوع فیلم غیرمنتظره بودن و نوآوری تصویری و دیدگاه های تازه از اهمیت به سزایی برخوردار است. تعداد شخصیت ها در این فیلم بسیار محدود است. پرداختن به تمامی شخصیت ها و یا حتی پرداختن به تمامی گوشه کنارهای ذهنی یک شخصیت مقدور نیست. باید به یک لحظه و یک برش و یک آن، مشغول شویم.

اگر می خواهید تا موضوعاتی مناسب برای فیلم کوتاهتان بیابید، مطالعات خود را درباره داستان کوتاه و خصوصیات آن زیاد کنید و سعی نمایید تا می توانید داستان کوتاه بخوانید تا ذهن تان در این راستا بیشتر شکل گیرد. البته بین یک داستان و فیلم تفاوت هایی وجود دارد اما برای شروع، خواندن داستان کوتاه به شما کمک می کند تا تصاویر متفاوت و موجز (خلاصه) را در فکرتان به ظهور آورید.

در مراحل بعدی شما باید تمرین کنید تا حرف هایتان را در کوتاه ترین عبارات بیان کنید و در نهایت می بایست این عبارات کوتاه شده را در نشانه ها و تعبیرات ابراز دارید. در حقیقت خلاصه گویی گام اول شما و یافتن تصاویری که منتقل کننده این احساسات باشند، گام نهایی شما می باشد و شما را برسکوی موفقیت جای می دهد.


تولید فیلم:

روند تولید فیلم از سه مرحله تشکیل شده است. پیش تولید، تولید و پساتولید. کلیه مراحلی که قبل از شروع فیلم برداری انجام می شود را پیش تولید می گویند. این مرحله از نوشتن فیلم نامه، تا تشکیل گروه فیلم سازی، تعیین لوکیشن ها (محل هایی که قرار است در آن فیلم برداری شود)، تهیه ابزارهای فیلم سازی و غیره تشکیل شده است. به محض شروع ضبط تصاویر مرحله تولید آغاز می شود و پس از اتمام ضبط، مراحل تدوین، صداگذاری، موسیقی، عنوان بندی و غیره مرحله پساتولید می باشد، تفکیک دقیق این مراحل از هم ممکن نیست، زیرا گاهی به دلایل مختلف برخی از مراحل درهم ادغام می شوند.
حال به توضیح بیشتر و تفکیک شده تری از این عناوین می پردازیم.


فیلم نامه نویسی:

بطور کلی روند کلی فیلم از قبیل تعداد شخصیت ها، حوادث، اتفاقات در فیلم های داستانی و موضوعات قابل طرح، در فیلم های مستند، در فیلم نامه نوشته می شوند. شما می توانید لوازم صحنه (یا غیره) در فیلم را تاجایی مشخص کنید که منظوری خاص از آن مورد نظر باشد و نه بیشتر زیرا به هنگام تولید، مسئولیت تصویر کردن فیلم نامه به عهده افراد دیگری نیز هست. تعیین زاویه دوربین، اندازه کادر، جهت نور، لوازم صحنه، میزانسن های حرکتی، صداهایی که شنیده می شوند و غیره در فیلم با مشاوره افراد گروه هنری (تصویر بردار، صدابردار، طراح صحنه، طراح لباس، طراح گریم و غیره) و زیر نظر کارگران مشخص می شوند. پس این موارد در حیطه کار شما نمی باشد.

نکته دیگر قابل ذکر این است که توصیف شما از شخصیت ها یا اماکن باید کاملا عینی باشد و باید مظاهر عینی کلمات ذهنی را بیان کنید.
در پایان ابزاری مؤثر و کارآمد را برای موفقیت به شما معرفی می کنیم تا شما را به درستی در مسیر نوشتن یاری کند و توانائی های شما را بیشتر کند؛ جستجو و تحقیق. همیشه به خاطر داشته باشید که برای نوشتن باید اطلاعات و آشنایی دقیقی در مورد موضوع خود، شخصیت ها و اماکنی که اتفاقات در آن واقع می شوند، داشته باشید.

انتخاب عوامل:

یک فیلم نامه برای فیلم شدن انتخاب شده و قرار است اولین عوامل سازنده فیلم (که در سطور آینده به شما معرفی می گردند) تعیین گردند. اما ابتدا یادآور می شویم که ترتیب انتخاب عوامل بصورت دقیق قابل پیش بینی نیست و در هیچ قانون مندی نمی گنجد و کاملا بسته به شرایط و موقعیت هر فیلم دارد.
معمولا عناصر اصلی سازنده فیلم، (کارگردان و مدیر تولید) توسط تهیه کننده یا سرمایه گذار انتخاب می گردند. کارگردان، مدیریت هنری و مدیر تولید، مدیریت اداری و مالی فیلم را به عهده دارند. واضح است که هر دو می بایست با هماهنگی و همدلی کار کنند و هرگونه عدم هماهنگی، پیامدهای سوئی دارد و در صورت اختلاف بین این دو، توافقات کارگردان با تهیه کننده ارجحیت پیدا می کند.

در زمینه انتخاب عوامل، عوامل غیرهنری را شخص مدیر تولید تعیین می کند. این عوامل از مسئول تدارکات و مسئول ترابری و مسئولین فنی و (برق) تشکیل شده اند. لازم به ذکر است که مسئول تدارکات وظیفه تهیه تمام مایحتاج فیلم (امکانات فنی و غیر فنی) و مسئول ترابری وظیفه جا به جایی افراد به محل های فیلمبرداری را به عهده دارد.
در مورد انتخاب عوامل هنری (از قبیل تصویر بردار، صدابردار، طراحان نور و صحنه و لباس و گریم، بازیگران و غیره) کارگردان با توافق تهیه کننده عمل می کند.

یادآور می شویم که می بایست در انتخاب عوامل خود بسیار دقت کنید و علاوه بر اینکه تخصص و تجربه افراد را مورد بررسی قرار می دهید، رفاقت و نوع برخورد آنها را نیز در ذهن داشته باشید. این مسائل بخصوص در گروه های کوچک فیلم سازی که افراد به واسطه رفاقت و آشنایی و نه به صرف قراردادهای مالی، دور یکدیگر جمع شده اند، اهمیت زیادی دارند. کوچکترین تعارض در برخورد، حتی اگر منجر به منحل شدن گروه در توقف کار نشود، موجب آشفتگی کار و پایین آمدن سرعت و کیفیت تولید می شود.

مدیر تولید:


مدیر تولید اطلاعات زیادی درباره فیلم سازی دارد و اطلاعات و نکات فنی این حرفه را می شناسد و به همین دلیل تنگناها و مشکلات احتمالی را پیش بینی می کند و برای مقابله و رفع آنها آمادگی کامل دارد.

او اطلاعاتی کامل راجع به مسائل حقوقی تهیه فیلم دارد و مسئول گرفتن مجوزهای مربوطه برای تهیه فیلم در مکانهای مختلف و هماهنگی با سازمان ها و ارگان های مربوطه می باشد. توانایی او برای تهیه وسائل و ابزار و پیدا کردن تکنسین های فنی بی نظیر است و حتی به سرعت می تواند براساس شخصیت های فیلم نامه، بازیگران متفاوتی را پیدا کند. او سلیقه کارگردانان مختلف را می داند و توانایی پیش بینی هزینه فیلم را دارد و به همین مناسبت از ابتدا برای خرج ها تقسیم بندی می کند و کلیه خریدها را انجام می دهد. البته این خریدها باید با توافق کارگردان صورت گرفته باشد. به هر حال مدیر تولید مسئولیت تهیه همه چیز و همه کس و حتی همه جا را دارد و سختی این کارها وقتی دوچندان می شود که این امور با توافق تهیه کننده (سرمایه گذار) و کارگردان انجام شود. تهیه کننده از لحاظ قیمت، و کارگردان از لحاظ تناسب کار انجام شده (فرد یا محل یا ابزار انتخاب شده) با فیلم، ابراز نظر می کنند.


گام چهارم

کارگردانی

این قسمت طولانی ترین بخش را تشکیل می دهد.

از این جهت که کارگردانی پر مسئولیت ترین قسمت فیلم سازی است و حضور تمامی افراد دیگر گروه که از این به بعد آنان را معرفی می کنیم جنبه مشاوره و اجرا کننده نظرات او را دارند. لازمه این مسئله داشتن خصوصیاتی متنوع است. کارگردان باید ذاتاً توانایی هماهنگ کردن (مدیریت کردن) گروه در شرایط مختلف را دارا باشد. او باید درباره مسائلی گوناگون اطلاعاتی دقیق داشته باشد. دامنه این اطلاعات بسیار وسیع است.
شعب مختلف علوم انسانی (جامعه شناسی، روانشناسی و غیره) شاخه های مختلف هنری (موسیقی، ادبیات و غیره) شاخه های مختلف هنری (موسیقی، ادبیات و غیره) و قسمت های مختلف فیلم سازی (بازیگری، تصویربرداری، فیلم نامه نویسی، تدوین،گریم و غیره) جزو اطلاعات یک کارگردان است که باعث می شود او توانایی طراحی و ساخت فیلم را داشته باشد و در این رابطه با افراد مختلف گروه فیلم سازی ارتباط برقرار کند و افکار و ایده های خود را به آنان منتقل کند و ضمن درک مشکلات فنی آنان، بین مسائل فنی و ایده های خود، تعاملی مناسب را اجرا کند.

عمده ترین وظیفه کارگردان دکوپاژ فیلم است. این کلمه و در حقیقت این وظیفه از اولویت اول برای کارگردان به حساب می آید. در حقیقت کارگردان ابتدا فیلم نامه را نما (شات یا پلان به تصاویری که برای ضبط آن فقط یک بار دکمه ضبط زده شده باشد) به نما تفکیک می کند (یعنی در ذهن خود مشخص می کند که هر قدر از فیلم نامه در چه نمایی گرفته می شود) پس از آن خصوصیات هر نما را به تفکیک مشخص می نماید. هر چه کارگردانی بیشتر و دقیق تر این شاخص ها را تعیین کند، قدرت و تسلط بیشتری بر کار دارد.
البته پر واضح است که انتخاب دقیق برای اندازه نما، جای دوربین، حرکت دوربین، ارتفاع دوربین، نوع لنز، حرکت بازیگران و غیره به سال ها صرف وقت و کسب تجربه و دریافت معانی هر کدام از این عناصر و موارد کاربردشان نیازمند است.
در نهایت پیشنهاد می کنیم که قبل از شروع تولید، کل فیلم را دکوپاژ نمائید تا اگر در هنگام فیلم برداری تاخیری از جهت وصول الهامات پیش آمد، دچار مشکل نشوید.


تمرین کارگردانی

کارگردانی شغلی است که علاوه بر دانش محتاج به تجربه است. پس برای کارگردان شدن عجله نکنید و سال ها منتظر باشید و در طول این سال ها برای اینکه تا حدودی از تجربه دیگر فیلم سازان بهره بگیرید، روشی را به شما پیشنهاد می کنیم.
فیلم کارگردانان بزرگ را انتخاب کرده و دکوپاژ آن را یادداشت کنید. تا وقتی اطلاعات یک نما (اندازه کادر، موقعیت دوربین نسبت به سوژه، زمان نما، خلاصه ماجرای اتفاق افتاده در نما و هر چیزی را که بتوان یادداشت کرد) را به طور کامل ننوشته اید سراغ نمای بعدی نروید، شما با تکرار این کار به مرور زمان تجارب بسیار مفیدی جمع آوری خواهید کرد.

نکاتی دیگر

1- اندازه کادر را نه آنقدر بزرگ در نظر بگیرید که بیننده آن چیزی را که باید بر آن دقت کند، نبیند یا در صورت دیدن هم دقت و توجه لازم را به آن نکند و نه آنقدر کوچک که اطلاعات تصویری منتقل نشود و نما دچار نقصان گردد.

2- انتخاب عمق میدان مناسب (منطقه وضوح) و انتخاب ارتفاع دوربین دو نکته مهم برای انتقال سریع تر مفاهیم می باشد. با شناخت این دو عامل از آنان استفاده ای صحیح نمائید.
3- از گرفتن نماهای کوتاه در صحنه جداً خودداری کنید. اینگونه نماها در مرحله تدوین از کوتاه کردن و تکه تکه کردن نماهای بلند بدست می آید.
4- حتی الامکان از روش دوربین روی دست استفاده نکنید.
5- در موقع گرفتن هر نما مقداری از آنچه در آخر نمای قبلی گرفته شده را به اول این نما اضافه کنید تا در هنگام تدوین دچار مشکل نشوید.
6- در مورد سرعت راه رفتن بازیگران یا سرعت حرف زدن آنها و غیره، علاوه بر یادداشت های منشی صحنه (که بعدا گفته می شود)، از خود بازیگران نیز بخواهید تا این موارد را به ذهن خود بسپارند.
7- برای اعلام قطع ضبط در پایان هر نما عجله نکنید، مقداری اضافه بر سر هر پلان ضرری ندارد (و در مواقعی نجات بخش است).
8- در اول هر نما خطای سه ثانیه را فراموش نکنید (در دوربین های مغناطیسی پس از زدن دکمه ضبط، سه ثانیه طول می کشد تا دوربین شروع به ضبط تصاویر بکند).
9- اگر در مورد ضبط هر نما احساس کردید تا آن نما دچار اشکال شده یا خوب در نیامده به شما پیشنهاد می کنیم که حتما آن نما را دوباره بگیرید اما دچار وسواس هم نشوید.


گام پنجم

نکاتی برای هدایت بازیگران

1- سعی کنید تا بازیگران تان را از میان کسانی که با محیط و حس فیلم نامه آشناترند، انتخاب کنید و در غیر این صورت حتما از بازیگران تان بخواهید تا اطلاعاتی دقیق از محیط فیلم نامه پیدا کنند. البته این کار تقریبی است و تا جایی که برای بازیگران خطری ایجاد نکند، لازم است. مثلاً هیچوقت از بازیگران تان نخواهید تا تجربه قتل یا چاقوکشی و یا غیره را کسب کنند.

2- قبل از شروع ضبط حتما فرصتی را برای تمرین به بازیگران بدهید و حتما بر این تمرین ها نظارت داشته باشید و آنان را جهت دهی کنید.
3- سعی کنید حتی الامکان سر صحنه کمترین تعداد عوامل حضور داشته باشند. در هر صورت، آرامش را برای بازیگران تان مهیا کنید.
4- در صحنه، به هنگام ضبط، ابتدا از آماده بودن تجهیزات و آمادگی عوامل اطمینان حاصل کنید و پس از آن مشغول مرور تمرین ها و میزانسن های حرکتی با بازیگران شوید.
5- تمرین ها را زمانی متوقف کنید که اطمینان کرده باشید که بازیگر آماده است در ضمن برای اجرای اصلی هم توان کافی در او باقی گذارید.

بعضی از اصطلاحات

پن(pan) : یعنی حرکت دوربین حول محور عمودی که به دو نوع است، یکی پن راست به چپ، و دیگری پن چپ به راست.
تیلت (Tilte): یعنی حرکت دوربین حول محور افقی. که به دو نوع است، یکی تیلیت بالا به پائین، و دیگری پائین به بالا.
لنز واید (wide)
: لنزی که فاصله کانونی آن از 50 میلیمتر کمتر باشد. در این لنز، زاویه دید بازتر می شود و عمق میدان تصویر افزایش می یابد و کمی خطوط سطوح و احجام از حالت طبیعی خود خارج می شود ( مثل وقتی که از فاصله ای بسیار کم جسمی که از صورت تان بزرگتر است را نگاه کنید. ) هنگامی که لنز واید استفاده می کنید، مواظب فاصله خود با سوژه باشید زیرا در صورت کم کردن بیش از حد فاصله، تصویر اغراق آمیز و نازیبا می شود.
لنز نرمال (Normal): لنزی که فاصله کانونی آن 50 میلیمتر است. در این لنز عمق میدان و زاویه دید تقریبا برابر با چشم انسان است.

لنز تله (Tele)
: لنزی که فاصله کانونی آن از 50 میلیمتر بیشتر باشد. در این لنز عمق میدان و زاویه دید کم می شود و قسمت هایی از تصویر فولو (محو) دیده می شود و توجه چشم به قسمت هایی که فوکوس (واضح) است، جلب می شود.
حرکت زوم(Zoom): از تغییر فاصله کانونی لنز پدید می آید. و بر دو نوع است. زوم به عقب، زوم به جلو. در مورد استفاده از این حرکت افراط نکنید و از یک نمای بسته به نمای خیلی باز یا برعکس از یک نمای باز به نمای خیلی بسته زوم نکنید.
لو انگل (Low Angle): به ارتفاع دوربین اطلاق می شود وقتی که ارتفاع آن از صورت بازیگر مقابل دوربین پایین تر باشد. دراین حالت شخصیت روبروی دوربین قدرتمندتر و تواناتر به نظر می رسد.
آی لول (Eye Levele): به ارتفاع دوربین اطلاق می شود وقتی که ارتفاع آن روبروی صورت بازیگر مقابل اش باشد.
های لول (High Levele): به ارتفاع دوربین اطلاق می شود وقتی که ارتفاع آن بالاتر از صورت بازیگر مقابل اش باشد. در این موقعیت حالت شخص روبروی دوربین در موضع ضعف و ناتوانی به نظر می رسد.
کات (Cut): کنار هم گذاشتن دو نما در کنار یکدیگر بدون اعمال تروکاژ.
تروکاژ: هر گونه اعمال تغییر روی تصاویر مانند فید، دیزالو و غیره.
فید (Fade): بر دو نوع است. فید IN و فید Out. اولی واضح شدن تدریجی تصویر است و دومی محو تدریجی تصویر.
دیزالو (Disalve): محو شدن تدریجی تصویر به گونه ای که همزمان تصویری دیگر به ظهور برسد.


گروه کارگردانی

حضور دو نفر در گروه کارگردانی بسیار پراهمیت است و با شما به عنوان کارگردان همکاری می کنند.


منشی صحنه

از افراد گروه کارگردانی، منشی صحنه می باشد. عمده وظیفه او حفظ روند فیلم است. منشی صحنه باید زمان هر پلان، اندازه کادر، نوع لنز، ارتفاع دوربین، حرکت بازیگران و جهت حرکت آن، تعداد پروژکتورها و نورها و جهت آنها، گریم بازیگران، لباس بازیگران و هر چیزی که می توان نوشت (مثلا نوع نشستن بازیگران و حتی حالت ایستادن و یا نشستن یا طرز قرار گرفتن دست و پای بازیگران) را باید بنویسد تا در مرحله تدوین به پشتوانه یادداشت های خود نماهای مورد نظر کارگردان یا تدوینگر را از میان راش ها (به نماهای ضبط شده که مراحل تدوین و صداگذاری و ... بر آنها اعمال نشده می گویند) بیابد.

دستیار کارگردان

همانطور که گفتیم وظایف کارگردان بسیار متنوع است و او باید به تمام جوانب امر توجه داشته باشد. به همین دلیل معمولا کارگردان برای خود دستیاری انتخاب می کند که در حقیقت تمامی تماس های کارگردان با دیگران توسط این دستیار انجام می شود او تلفن تماس متمام گروه فیلم سازان را با خود به همراه دارد تا خارج از صحنه فیلم سازی بتواند گروه را مطلع کند و هماهنگی های لازم برای جمع شدن گروه را انجام دهد و برنامه کار روز بعد را مشخص سازد. دستیار کارگردان بر سر صحنه فیلم برداری (یا تصویربرداری) وظیفه پی گیری نظارت و دستورات کارگردان را دارد و معمولا به عنوان برنامه ریز گروه نیز فعالیت می کند یعنی مشخص می کند که بعد از گرفتن این صحنه، چه صحنه هایی باید گرفته شود. برنامه ریزی او باید به گونه ای باشد که در کمترین زمان، روند تولید فیلم انجام شود زیرا مرحله تولید از پرهزینه ترین قسمت های فیلم سازی است و حتی الامکان باید در کوتاه ترین زمان به اتمام برسد.


تصویر برداری و نورپردازی

این دو کار ممکن است توسط دو نفر صورت گیرد اما، ما در اینجا فرض کنیم که هر دوی این مسئولیت ها بر دوش یک فرد است.
خصوصیات یک تصویر بردار، شناخت تصویری و بهره بردن از آنهاست. آشنایی با مفاهیم پرسپکتیو و عمق میدان، وضوح و تاربودن، شناخت لنزهای متفاوت (فاصله کانونی های گوناگون) آشنایی با حرکت های دوربین و غیره، جزو اطلاعات مقدماتی یک تصویربردار می باشد. او قادر است تا تصاویری با توازن و ترکیب بندی صحیح ارائه دهد و در ضمن وظیفه تعیین زاویه تابش نور و مشخص کردن حجم نور تابیده شده و تصمیم برای انتخاب رنگ نور بر عهده اش است.

اشتباه تصویر بردار و نورپرداز غیر قابل جبران است و در ضمن کاستی ها و اشتباهات دیگران را نیز آنها باید اصلاح کنند. نقص در دکور یا لباس یا گریم بازیگران را آنان باید با نورپردازی و تصویر برداری صحیح جبرای کنند. خاموش ماندن یا روشن ماندن قسمت های مختلف صحنه در بیان مفاهیم بسیار تعیین کننده خواهد بود. به یاد داشته باشید که ظهور تمامی تلاش های دیگر عوامل سازنده فیلم بسته به نوع نورپردازی و تصویر برداری شما دارد.
تصویر بردار مسئول دوربین است و به جز او و کارگردان کس دیگری حق ندارد پشت دوربین برود و از ویزور(چشمی) دوربین صحنه را ببیند. او می بایست از اندازه کادر، حرکت دوربین و میزانسن بازیگران قبل از شروع ضبط اطلاع پیدا کند و حرکات دوربین را نرم و بدون تکان اعمال کند. گفتن این نکته لازم به نظر می رسد زدن دکمه ضبط تصویر توسط تصویربردار و فقط به دستور کارگردان و زدن دکمه برای قطع ضبط به دستور کارگردان یا تصمیم تصویربردار یا اشاره بازیگران انجام می شود.
در مرحله تحویل لوازم تصویربرداری، تصویربردار می بایست کاملا آنها را کنترل کند و از صحت آنان اطمینان حاصل کند و بعد از آن مسئولیت دوربین و لوازم مربوطه به عهده او یا کسی که او تعیین می کند می باشد.


طراحی صحنه و لباس

طراحی صحنه یعنی قرار دادن آکساسوار (کلیه وسایلی که برای آرایش صحنه در آن قرار می گیرد) به صورتی که در آن انتخاب رنگ و حجم های مناسب برای آن صحنه ابرازگر احساسات و اطلاعات موجود در فیلم نامه باشد. اما به خاطر بسپارید که این، کار ساده ای نیست. شما می بایست اطلاعاتی از تأثیر خطوط، سطوح، احجام و بافت های مختلف و نحوه تأثیر گذاری آنها بر مخاطب داشته باشید. شما می بایست مثل دیگر اعضاء گروه، فیلم نامه را به دقت خوانده باشید و علاوه بر انتخاب فرم و شکل وسائل اصلی (وسائلی که یا در فیلم نامه قید شده و یا جزو ملزومات صحنه قید شده در فیلم نامه است)، از وسائلی دیگر برای تعیین زوایای نهفته شخصیت های فیلم نامه یا ایجاد حس مورد نظر متن استفاده کنید، دقت و بررسی آدم های دوروبرتان و مطالعه کتب مربوطه ( شناخت رنگ، روانشناسی و غیره ) شما را یاری می کند.

به عنوان آخرین نکته قبل از شروع کار یادآوری می کنیم که شما نیز باید اندازه کادر و عمق میدان و فاصله کانونی عدسی مورد استفاده در آن نما ) را بدانید تا آن مقدار از صحنه که در تصویر دیده می شود را آرایش دهید. نه کمتر و نه بیشتر و در ضمن طراحی شما باید هم راستا و هماهنگ با طراحی صحنه انجام گیرد تا ارتباط لازم بین لباس های تهیه شده و صحنه موجود فراهم شود. زیرا در نهایت اینگونه باید به نظر برسد که بازیگری با همان لباسی که طراحی کرده اید، در صحنه ای که باز شما آرایش داده اید، واقعاً زندگی می کند. و این محتاج به تحلیل دقیق فیلم نامه و هماهنگی مطلق با کارگردان است. موفقیت شما به موفقیت کل گروه بستگی دارد.

 

گام هشتم


تدوین


یک بازی جالب برای شما که قصد تدوین دارید. یک روزنامه بردارید. کلمات آن را ببرید و سعی کنید با جابجا کردن همان

کلمات محدود جملاتی جدید بسازید. اگر این بازی را ادامه دهید متوجه می شوید که بعضی از کلمات قابلیت جابجایی زیادی دارند و بعضی دیگر نه. در تدوین نیز وقتی که کارگردان راش های (نماهای) خود را برای شما می آورد بعضی وقت ها قابلیت جابجایی زیاد است و بعضی وقت ها کم. به هر صورت کار شما مرتب کردن آنها و حذف اضافه ها از ابتدا و انتها و حتی از وسط نماها و چیدن این نماها کنار هم است.
این کارها را به دقت انجام دهید زیرا یک ثانیه (و حتی کمتر) کم یا زیاد شدن نما در ریتم اثر تأثیر زیادی خواهد داشت. به خاطر داشته باشید که شما می بایست معایب فیلم را نیز با ایجاد یک ریتم مناسب کاملا برطرف نمایید و برای این کار شما شرایطی بهتر دارید، زیرا کارکردن در اتاقی ساکت و با حضور تعداد کم افراد (خودتان، کارگردان، منشی صحنه و شاید دستیار کارگردان) موقعیتی مناسب و آرام برای شما فراهم می کند.

به عنوان آخرین نکات عنوان می داریم که در یک صحنه حتی الامکان نماهایی با اختلاف زیاد در اندازه کادر را کنار هم نچینید و در ضمن مواظب باشید تا اندازه زمانی پلان ها نیز با هم تناسب داشته باشد (یک پلان یک ثانیه ای را در کنار یک پلان یک دقیقه ای نگذارید ) و توجه داشته باشید تا زمانی می توانید پخش یک نما را ادامه دهید که آن نما چه از لحاظ انتقال حسی و چه از لحاظ اطلاعات فیلم، قابلیت لازم را داشته باشد.

مهم ترین نکته


به شما یادآوری می کنیم در هنگام کات کردن نماها به یکدیگر حتما اول هر نما را روی یکی از تقه ها بگذارید (تقه، اول هر عمل است که در فیلم دیده می شود و یا اول هر صدایی که در فیلم شنیده می شود)



در پایان به شما پیشنهاد می کنیم که؛

همان تمرینی را که به کارگردانان محترم ارائه دادیم شما نیز انجام دهید با این تفاوت نیز که شما دقت کنید لحظه اول هر نما چگونه و یا با چه صدایی شروع می شود و رابطه زمانی هر پلان با پلان قبلی و بعدی و رابطه زمان هر پلان با اندازه کادر نما چگونه است.


گام نهم



صدابرداری و صداگذاری

اگر می خواهید در این حرفه مشغول شوید هر چند وقت یکبار موقع تماشای فیلم، چشمانتان را ببندید و فقط فیلم را

گوش دهید. صداهای مختلفی که به گوش تان می رسد بعضی در مرحله تولید ضبط شده (صدابرداری) و بقیه آنها در مرحله پساتولید برروی فیلم گذاشته شده اند (صداگذاری). در مرحله صدابرداری شما می بایست تلاش کنید تا حتی الامکان صداها را جداگانه و تفکیک شده ضبط نمائید. مثلا در صحنه فیلمی که از بازیگران در ماشین در حال صحبت هستند اگر صدای بازیگران جدا از صدای ماشین ضبط شود شما در مراحل بعدی قادر به کنترل بیشتری بر روی صدا هستید و می توانید میزان آنها را به راحتی کم و زیاد کنید.
به هر حال برای صدابرداری شما می بایست انواع میکروفن ها و کارکرد آنان را بشناسید. بعضی از میکروفن ها همراه صدایی که ضبط می کنند مقداری هام ِمحیط (صدای محیطی یا سکوت محیطی) را هم منتقل می کنند و برای ضبط صداهای محیطی (تمام صداهای موجود در یک صحنه) کاربرد دارد. ولی برخی دیگر از میکروفن ها در فواصلی معین و به صورت تفکیک شده صدا را ضبط می کنند ( برای درک مفهوم هام محیط ضبط خود را در مکانی بی سر و صدا قرار داده و صدای آنجا را ثبت کنید. پس از شنیدن آنچه که روی نوار ضبط شده و دقت بر آن، این مفهوم برای شما روشن می گردد. )

و اگر بخواهیم راجع به صداگذاری نکاتی را عرضه کنیم باید بگوییم که؛
موظفید تمام صداهایی را که در صحنه می بایست موجود می بوده و به هر دلیل ضبط نشده، در مرحله پساتولید روی فیلم منعکس کنید.
اضافه بر آن باید از صداها و افکت هایی که منتقل کننده حس فیلم نامه نیز می باشند، بهره بگیرید.

پس در نهایت

باز هم می گوییم سعی کنید فیلم ها را حتما گوش کنید. این کار برای شما تجارب صوتی گران بهایی را به همراه می آورد.


موسیقی

حتما وقتی که موسیقی را گوش می کنید، تصاویری در ذهنتان نمایان می شود. سعی کنید تا می توانید این کار را ادامه دهید و برای هر آهنگی که می شنوید، تصویری در فکرتان ظاهر کنید. این کار موجب می شود تا شما تجارب زیادی در زمینه رابطه تصویر و موسیقی پیدا کنید تا بتونید در موقع لزوم بر عکس اینکار را انجام دهید، یعنی باید بتوانید با دیدن تصاویر آهنگ یا آهنگ هایی را در گوشتان بشنوید. برای شنیدن هیچ گاه عجله نکنید و از آزمایش کردن هم نترسید. تصاویر را در تلویزیون ببینید و هم زمان با آن نوارهای مختلف را در پخش تان آزمایش کنید. در ضمن سعی نکنید تا برای تمام لحظات فیلم موسیقی بیابید. گاهی ارزش سکوت بسیار بیشتر و حتی لازم تر و دلنشین تر از موسیقی و آهنگ به نظر می آید.

منبع : http://bazigaranefarda.blogfa.com/post/16
این مطلب توسط میثم عظیمی. بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۵/۰۴/۱۱ - ۱۲:۴۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (3)