فراموش کردم
اعضای انجمن(108) ارتباط با مدیریت انجمن طریقه آپلود عکس ، فیلم وموسیقی میانالی از نگاهی متفاوت طریقه قرار دادن موسیقی و کلیپ در مطلب
جستجوی انجمن
ثریا محسنی (SMIRAN )    

سکانس سوم ( ثریا به ده آق دیره میرود )

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۵/۳۱ ساعت 23:19 بازدید کل: 266 بازدید امروز: 144
 

در بغل مادرم سوار بر تراکتور از میانه عازم روستای آق دیره میشویم

پدرم پشت تراکتور نشسته است و گاز میدهد

...

پشت تراکتور هم تریلی بسته اند چند گونی وسایل پشت تریلی وجود دارد

فکر میکنم چند ماهی در روستا مهمان هستیم

ما دو خانه داریم یکی در شهر میانه و یکی هم در روستای آق دیره

از میانه خارج میشویم و از روی ریل راه آهن میگذریم

دود بلندی از تراکتور بلند میشود

کد خدا سرعت تراکتور را میکاهد چون به جاده خاکی رسیده ایم

ما بعداز ظهر به روستا رسیدیم

صدای سگ چوپان که پشت تریلی تراکتور افتاده است مرا از خواب بیدار میکند

گوسفندان از چرا برمیگردند هوای روستا خیلی صاف است

...

ما وارد خانه ای بزرگ میشویم

چند اتاق و دهلیزهای بزرگ در دورا   دور خانه وجود دارد

یک خانه دو طبقه هم دیده میشود

با ایوان کوچکی

...

با پرده های سفید که گلهای قرمز دارند

ما از تراکتور پیاده میشویم

چند نفری برای دیدار آمده اند

سلام و احوالپرسی شروع میشود

پدرم رادیوی خود را روشن میکند

...

و فانوسها شروع به درخشیدن میکنند

×××××××××××××××××××××××××××××××

ثریا محسنی

1356

 

 

این مطلب توسط رضا رضازاده بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۵/۳۱ - ۲۳:۲۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)