(( نوشته هایی برای تو در اوج پرواز ))

×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

تقدیم به ...

 بقول خودت عکس و متنهای ما بدون آهنگ معنا نداره

راستی از حرف دیروزت خیلی خوشم اومد

همون که به انجمن گفته بودی بازیگر فیلمهایی در زندگی خودت بودی که کمتر بازیگری میتونه

روی صحنه بیاره وقتی بتو فکر میکنم چارلی چاپلین یادم می افته درسته تو طنز کار نیستی

ولی کارهات همش طنزه

طنزی که در درام معنی میشه

اگر این روزها میبینی کم حوصله هستم بخاطر تو نیست بخاطر خودم هستم

قرار نیست وقتی من بی حوصله هستم تو هم بی حوصلگی کنی

 گاهی بمن میگن تو که برای دیگران برنامه زندگی مینوشتی برای خودت چرا کاری نمیکنی

خوب دیگه این هم یه نوعشه

از جلوی قنادی رد میشدم میگم برات نون قندی بخرم ولی میگم شاید

دیگه نون قندی ها مزه روزهای قبل رو نداشته باشه

حالا نمیدونم شکر ها بی مزه شدن یا زندگی ها بی شکر شده

ها با تو هستم گل من

راستی دامن گل گلی تو گلهای بزرگ بلندش یادته

به وسعت آسمان بودش مثل عشق من و تو

شنیدم پاره اش کردی

ولی فکر نمیکنم چیزی رو که من دوست داشتم پاره کنی

اصلا دارم چی مینویسم یادم رفته اینترنته و همه میخونن

راستی یادم رفت بهت بگم هنوز خیلی ها توی راز و رمز این اکانتها موندن

نظر سنجی دیروزت رو چرا حذف کردی

شمع رو چرا فوت میکنی

من که به شعله های  شمع عادت دارم بقول تو

راستی الان خدا میدونه اسبت کجاست

اسبی که همیشه جلوت خم میشد چقدر دوستت داشت

ببین دیونه دوستت دارم به همان معنایی که یه روز بهت تدریسش مکردم

پس میدونی باید بدونی دوست داشتن من از عشق برتره

میگن استکانها نشسته است و خونه داره خاک میخوره

میگن مدتی است داری توی پارچ آب میخوری

زندگی اینجاش قشنگه توی سخت ترین لحظه بتونی خوب بری و خوب برونی

نه اون رفتنی که همه میگن

رفتن برای رسیدن

پرواز من بخاطر توست بخاطر رسیدن و نگهه داشتن همین دوست داشتن است

گناه گلهای توی باغچه چیه که بهشون آب نمیدی نکنه با اونها هم قهری

خوب پاشو

بلند شو

همیشه یکنفر باید بلند بشه

دست اون یه نفر بعدی رو بگیره و بلند کنه

پس کمکم کن بلند بشم

زود خونه رو تمیز کن و زود استکانها را بشور زود گرد غبار خونه رو بگیر

دوباره شمع ها رو روشن کن

ما به امید به عشق و به محبت نیازمندیم

میخواهم در فرودگاه دلت فرود بیایم

تا به یادگار بمونه

لبخند بزن زندگی را میتوان دوباره ساخت

دوباره شروع کرد

پس استارت بزن مطمن باش روشن میشه

همیشه که ما درست نمیگیم بقیه هم راست میگن

یه برنامه برات امروز ...اشتباه شد میتونستم پاک کنم دوباره بنویسم

ولی بگذار به یادگار بمونه

یه برنامه امروز برای خودمون مینویسیم

شیرینی همون قنادی هم باید دیگه خوشمزه شده باشه استا میگفت شکر رو دیگه از

جای دیگه خریده درسته بخاطر آشتی من و تو میگه وگرنه اون همه گونی شکر

چطوری زود تموم شدن

شکر زندگی در نوع زندگی ماست که شیرین یا تلخ مزه بده

و اون دامن گل گلیت میشه یکی دیگه خرید میشه یگی دیگه دوخت

اصلا چرا دستمالها را دوباره دوزی نمیکنی تا دامنت خوشگل تر هم بشه

یادته با پاکت خالی ساندیس کیف درست میکردند

خوب پس میشه با پارچه های تکه تکه دوباره دامنتو دوخت مگه نه ؟

ببین وقتی چیزی مینویسی دقت کن ولی شهامتت رو دیدم

مثل همیشه اومدی و گفتی اشتباه شد ببخشید !

نه اینکه همیشه اشتباه میکنی نه

جرات گفتن اشتباه رو داری همین بسه برام

اسبت اسبت رو میشه برگردوند و دوباره سوارش بشی

ولی بخاطر دیگران زندگی نکن

بخاطر خودت زندگی کن

و همیشه خودت باش

همیشه خودت

××××××××××××××××××××××××××××××

 برگشت به فهرست مجله