فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 5555


درباره من
شیوا میرزایی (Shiva-khanum )    

تو بدون عشقت,من بدون خواهرم…

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۹/۱۹ ساعت 18:57 بازدید کل: 430 بازدید امروز: 132
 
گلهاش توی دستش بود,نشسته بود لب جدول
رفتم نشستم کنارش
گفتم:برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟
گفت:بفروشم که چی؟
تا دیروز میفروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر
دیشب حالش بد شد و مرد
با گریه گفت:تو میخواستی گل بخری؟
گفتم:بخرم که چی؟
تا دیروز میخریدم برای عشقم
امروز فهمیدم باید فراموشش کنم…!
اشکاشو که پاک کرد,یه گل بهم داد
با مردونگی گفت:بگیر
باید از نو شروع کرد
تو بدون عشقت,من بدون خواهرم…!
 
 
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۹/۱۹ - ۱۸:۵۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)