نفس
پس زده شدن
سال نو مبارک
بدون توضیح
دوست داشتن
کاش ...
آدما ...
خداوندا
کوچ
دختر پاییزی
یا ابا عبدالله الحسین
یاد من
با تو تنهایی معنا ندارد
خسته ام !
دنیا غزل نداشت ، اگر دختری نبود ...!
با قلبت عاشقم شو
عشق یعنی ...
شتاب عمر
گیجم مثل ...
من تو را امروز میخواهم ...
آرام و بیصدا
شاید ...
روی دست خداوند مانده ام
روزهای خوب ...
شاید ...
...
دلم تنگ می شود گاهی
در لحظه زندگی کن ...
دلتنگیِ دقایقِ آبان به نامِ تو...
زندگی زیباست ...
به کجا چنین شتابان؟؟؟
این بار برای داشتنت ...
موهایت را بباف ؛ بگذار جهان دوباره آرام بگیرد...!
گیسوانش باد را آخر پریشان می کند ...
اینبار خودم را حذف می کنم
عاقبت هجوم ناگهان عشق، فتح می کند پایتخت درد را
دختر متولد ماه مهر ...
کاروانی می آید انگار
بهشت و رضایت
زیبایی آنقدرها هم مهم نیست
عشق خودش می بُرد و می دوزد ...
با تو سر به کجا بگذارم؟
بی هیچ نام می آیی !
بله، اینجوریاس
چه غریب ماندی ای دل ...
تمامش دروغ بود
زخم کهنه ...
اگه یه دختر فوق العاده باشه ...
یک سو خلیج فارس، سوی دگر خزر
هر بار ...