قنـــ ــــــ...ــــــــ ـــد !

چندشب پیش تو برنامه کلاه قرمزی ، قنــــــد جیگـــــر رو برده بودند !
هیچ کس جیگـــــر رو درک نمیکرد که چه حس و حالی داره !

داشتم با خودم فکر میکردم که ...
توی زندگی ما هم قنــــــدهایی هستند که ...
یا خودشون میرن یا از ما میگیرنشون !

اینکه بتونی به دیگران بفهمونی اون قنــــــد چقدر برات ارزش داشته
و یا اینکه هیچ جایگزینی برای اون نمی تونی پیدا کنی ...
خیلی سخته !

اطراف ما هم ...
خیلیا مثله آقای مجری هستن که درک این موضوع براشون سخته
و میخوان با یه قنــــــدون جای اون قنــــــد رو برای ما پر کنن !
اما چه حیف که نمیتونن درک کنن !
هیچ چیز جای اون رو برای ما نمیگیره و اون قنــــــد ...
حق ما بود !
سهم ما بود !
مال ما بود !

خیلی سخته که جای خالی قنــــــدت تو زندگیت احساس بشه
و روزها و شب ها به یاد اون قنــــــدت باشی !
سخت تر از اون ...
بی محلیه که به قنــــــد جدیدت میکنی !
چون دوسش نداری !
چون حق تو ...
سهم تو ...
چیز دیگری بود !

قدر قنــــــدهای زندگیتون رو بدونین :(