درباره من shiva.23sh@gmail.com
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید وقتی ابد چشم ترا پیش از ازل می آفرید وقتی زمین ناز ترا در آسمانها می کشید وقتی عطش طعم ترا با اشک هایم می چشید من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد من بودم و چشمان تو، نه آتشی و نه گلی چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی |
شیوایی
(Taranomii )
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (1)
|