از عجایب زبان فارسیجای خالی را با یکی از کلمات (بله/خیر) پر کنیدآیا شما عقل ندارید؟…… ندارم !عمرااااا کسی بتونه جواب بده...

امروز روز جهانی “فضولیه” 1 سوال که ته دلت مونده ازم بپرس قول میدم جواب بدم !...

. یه مغازه هست رو شیشه‌ش نوشته ” اسنک اسنک کتلت” کاش پول داشتم مغازه بغلیش رو می خریدم روش مینوشتم “کتلت به گوشم” )...

از یه اسب میپرسن چرا هر کس تورو میبینه سوارت میشه؟اون اسب جواب نداد. سرشو انداخت پایین و هیچی نگفت.میدونید چرا؟؟؟چون اسبا نمیتونن حرف بزنن.نه واقعا انتظار داشتین اسبها حرف هم بزنن؟:| ...

چندین ساله که دوستت دارم و دوستت داشتم.ولی هر وقت خواستم به لبات نزدیک بشم،منو با نفرت زمین زدی………………… امضا:آب دماغ...

یکی از دوستان که مدتی پیش به عنوان مدرس در یکی از دانشگاه ها مشغول به کار شده بود از خاطرات دوران تدریسش نقل میکرد: سر یکی از کلاس هایم توی دانشگاه ، دختری بود که دو ، سه جلسه اول ،ده دقیقه مانده بود کلاس تموم بشه ، زیپ کوله اش رو میکشید و میگفت : استاد ! خسته نباشید !!! الب...

یه روز یه غضنفر میره تهران و سوار یه تاکسی می شه ، به راننده می گه میدان امام حسین رو بلدی؟راننده می گه من خودم بچه امام حسینم ، غضنفر می گه : تو علی اصغری ماشاالله چقدر بزرگ شدی !! ...

طرف سوار تاکسی بوده ... بعد از مدتی یکی پیاده میشه و درو محکم می‌بنده ...راننده میگه : خر بی شعور ... یه کمی جلوتر یه نفر دیگه پیاده میشه و باز در و محکم می بنده بازم راننده میگه : خر بی شعور ... نوبت به غضنفر میرسه با دقت در و آهسته می بنده می بینه راننده داره نگاش می کنه بهش می گه :چیه ... خر...

به لره میگن: ساعت داری؟ میگه: ساعت چیه مرد باید خای..ه داشته باشه....

یه روز به یه قزوینی میگن از کدوم خواننده خوشت میاد؟میگه هایده . میگن از کدوم آهنگش خوشت میاد ؟ میگه: همونی که میگه (کبوتر بچه کرده .... کاش بودیو میدیدی...)...

هروقت کسی ازت پرسید بچه میانه ای؟؟؟ بزن روی شونش و با افتخار بگو: کوچولو! میانه بچه نداره، همه مَردَن بچه میخوای برو تهرون بزرگترین تفریح های تهران اینه که: آنقدر روزشماری میکنن تا جمعه بشه، 65هزار تومان بدن برن بالای برج میلاد، از اون بالا میانه رو نگاه کنن !!! تازه هم، م...

در زمان های دووووور (( میانه )) به دور خورشید می چرخید ... زمین هم به دور میانه ... ناگهان زمین و میانه با هم برخورد کردند ... وچون زمین از میانه بزرگ تر بود یه تیکه از میانه جدا شد و اسمش شد ماه ... به همین خاطر وقتی به یکی میگن چقدر ماهی یعنی چقدر میانه ای هستی ... ما میانه ای ها هی...

ازعزرائیل پرسیدند تا به حال گریه نکردی زمان یکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟ عزرائیل جواب داد: یک بار خندیدم، یک بار گریه کردم ویک بار ترسیدم. .خنده ام زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،او را درکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیا...

چقدر میتوان تحمل کرد نبودنت را ؟ نداشتنت را ؟ ندیدنت را ؟ نخواستنت را ؟...

حال خیابانی را دارم که عاشق قدمهای کسی است که سالها از پل عابر پیاده عبور میکند......

به درخت گفتم:چه شد پیر شدی؟؟ گفت:وقتی رفتی یارت با دیگری زیر سایه ام به تو میخندیدن...........

صبر کردن دردناک است و فراموش کردن دردناک تر ولی از همه دردناک تر این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش...........

تنها یک برگ مانده بود درخت گفت:منتظرت میمانم! برگ گفت :تا بهار خدا حافظ! بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را گم کرده بود...........

گاهی ادم احتیاج داره یک بیاد بزنه رو شونه اش بگه هی رفیق از چیزی ناراحتی؟ اونوقت آدم برگرده بگه اره رفیق از همه چی..........

آنقدر فریاد هایم را سکوت کرده ام که اگر به چشمانم نگاه کنی کر میشوی..........

اجـــــــازه خدا؟؟؟ می شه من ورقــــــــــه مو بدم؟؟؟؟ می دونم وقت امتـــــــــــــــــــحان تموم نشده ولی من دیکــه خسته شدم.........

می آیند و چای مینوشند و ساعتی مینشینند و میروند وای به حال کافه چی اگر عاشق مسافری شود.........

سلامتیه یه نخ سیگار با این که کمرنگه ولی یه رنگه نه اونایی که فقط دروغاشون قشنگه...

این روز ها سیگارم را نصفه میکشم به یاد رفیقی که همیشه میگفت یه نخ روشن کن با هم بکشیم...