فراموش کردم
اعضای انجمن(447) شعری تکان دهنده درباره امام زمان حضرت مهدی عدالت و لطف خدا پیامبر اکرم : توبه زیباست ولی در جوانی زیباتر قدرت بدنی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در جوانی بی حسین احساس پیری میکنم ارتباط با مدیریت انجمن مذهبی
جستجوی انجمن
انسان در عرف عرفان (Ya-Hoo-22 )    

دفاع مسلم مقام معظم رهبری از فلسفه در برابر یاوه سرایان

منبع : http://hekmatabad.parsiblog.com/
درج شده در تاریخ ۹۴/۰۶/۰۱ ساعت 12:14 بازدید کل: 137 بازدید امروز: 136
 

مدّتی است که گروهی سازمان دهی شده پرچم مخالفت و براندازی فلسفه ی اسلامی را بلند نموده اند و با ژست دینداری و دفاع از اسلام، قصد دارند فلسفه ی اسلامی را براندازند. و این مسأله به قدری جدّی شده که مقام معظّم رهبری نیز از ناحیه ی اینها احساس خطر نموده و شخصاً برای مقابله با این گروه بیاناتی فرموده اند تا راه و چاه برای افسران جبهه ی فرهنگی کشور معلوم باشد و عدّه ای از دینداران واقعی، ندانسته آب در آسیاب این گروه برانداز نریزند.

بیاناتی از مقام معظم رهبری درباره فلسفه اسلامی :

ـ دنیا چشم انتظار شیخ انصاری ها و ملاصدراهاست!

امروز دنیا و جوانان مسلمان به شما نیازمندند و دنیای سرخورده از مادّیت، چشم انتظار شماست. من یک بار در صحبتی این را گفتم که یکی از فضلای برجسته زمان ما که به‏طور کامل با فرهنگ جدید آشنا بود و چند زبان می‏دانست و سالها در دانشگاههای مختلف دنیا تدریس کرده یا تعلیم گرفته بود، پس از سفری که برای یک فرصت مطالعاتی به اروپا رفته و بازگشته بود، نوشته یا گفته بود که امروز ذهنیّت دنیای غرب، دیگر دنبال این زرق و برقها نیست؛ بلکه به دنبال «شیخ انصاری»ها و «آخوند ملّاصدرا»هاست! و این دیگر حرف منِ طلبه نیست. امروز این انسانهای معنوی هستند که از زیر انبار تهمتها می‏درخشند و مردمی را که در تاریکی مادیّت دست و پا می زنند، به خود جذب می‏کنند. شیخ انصاری و آخوند ملّاصدرا - یکی فقیه و دیگری حکیمِ عارف - هر دو در دنیای غرب، با خصوصیّت زهد و عبادت فراوان، به یاد ماندنی و تاریخی هستند.

(دیدار روحانیون و طلّاب ایرانی و خارجی در صحن «مدرسه فیضیّه قم»، 1374/09/16)

ـ عقل منطقی، شهود عرفانی و وحی قرآنی در فلسفه صدرایی

مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگی خود او، مجموعه در هم تنیده و به وحدت رسیده چند عنصر گرانبها است. در فلسفه او از فاخرترین عناصر معرفت یعنی عقل منطقی، و شهود عرفانی، و وحی قرآنی، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانی، و ذوق و مکاشفه عرفانی، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته، و در عمر علمی پنجاه ساله او رحله های تحصیلی به مراکز علمی روزگار، با مهاجرت به کهک قم برای عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پیاده احرامی حج شدن، همراه گردیده است.

(پیام به مناسبت همایش جهانی بزرگداشت صدرالمتالهین- 1378/03/01)

ـ حکمت متعالیه متعلق به همه انسان‌ها و جامعه ها

مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون همه فلسفه ها در محدوده ملیت و جغرافیا نمی گنجد و متعلق به همه انسانها و جامعه ها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوانبندی متقن عقلایی برای فهم و تفسیر هستی نیازمندند. هیچ فرهنگ و تمدنی بدون چنین پایه مستحکم و قابل قبولی نمی تواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینه روحی برساند و زندگی او را از هدفی متعالی برخوردار سازد. و چنین است که به گمان ما فلسفه اسلامی بویژه در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی، جای خالی خویش را در اندیشه ی انسان این روزگار می جوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت.

ـ دوره با برکت فلسفه الهی

ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهی وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدی چون امام خمینی که یگانه دین و فلسفه و سیاست و خود یکی از صاحبنظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزه درسی و تحقیقی پربرکت حکیم علامه طباطبایی که استاد یگانه مبانی ملاصدرا در طول سی سال در حوزه قم به شمار می رفت، و تلاش تلامذه و هم دوره های آنان، بی شک دوره با برکتی برای فلسفه الهی است. و اکنون برپایی این گردهمایی بزرگ از فرزانگان ایرانی و غیرایرانی مژده آگاهیهای ژرفتر و گسترده تری در باب فلسفه ملاصدرا می رساند. شاید این یکی از موجباتی شود که مسیر مستقیم و تکاملی و نامتناقض فلسفه که از ممیزات فلسفه اسلامی بویژه پس از روشن شدن مشعل حکمت صدرایی است، در ذهن اندیشوران و فیلسوفان غرب، با مسیر پرتقاطع و پرتناقض و پرنشیب و فراز فلسفه غربی در همین چهارصد سال مقایسه شود و فرصت تازه ای برای نقد و بحث در باشگاه جهانی معرفت و استدلال عقلانی، فراهم آید.

ـ فیلسوف ناشناخته

با وجود آن‌ که‌ ملاصدرا سردمدار یک‌ مکتب‌ فلسفی‌ و به‌ وجود آورنده‌ یک‌ جریان‌ فکری‌ و عقلانی‌ است‌ هنوز در محافل‌ علمی‌ دنیای‌ غرب‌ شناخته‌ شده‌ نیست‌ و مدارس‌ فلسفی‌ غرب‌ شخصیت‌ با عظمت‌ صدرالمتالهین‌ را نمی‌شناسند.

(دیدار اعضای‌ شورای‌ عالی‌ کنگره‌ بزرگداشت‌ صدرالمتألهین‌ ملاصدرا - 1374/11/15)

ـ فلسفه صدرا؛ ذوق و عقل بر پایه شرع

فلسفه‌ ملاصدرا فلسفه‌ای‌ عقلی‌، ذوقی‌ و شرعی‌ است‌ و در حقیقت‌ ملاصدرا فلسفه‌ عقلی‌ و ذوقی‌ را برمبنای‌ شرع‌ مقدس‌ پی‌ریزی‌ کرده‌ است‌ برای‌ او تعبد محض‌، مبادی‌ رسیدن‌ به‌ افکار عالی‌ فلسفی‌ بوده‌ است‌ و این‌ جریان‌ عظیم‌ و جوشان‌ و تمام‌ نشدنی‌ در دوران‌ ریاضت‌ به‌ روح‌ مقدس‌ وی‌ افاضه‌ و نازل‌ شده‌ است‌ و امروز خوشبختانه‌ کتابها و افکار فلسفی‌ ملاصدرا فضای‌ فلسفی‌ کشور را فراگرفته‌ است‌.

ـ فلسفه ای سرچشمه گرفته از غیب

صدرالمتالهین‌ آراء بی‌نظیر فلسفی‌ و دریای‌ مواج‌ افکار و اندیشه‌های‌ خود را از استاد فرانگرفته‌ است‌. بلکه‌ این‌ معلومات‌ بی‌پایان‌ از ریاضت‌، خلوت‌ و عبادت‌ و دل‌ دادن‌ به‌ خدا و کسب‌ فیض‌ از عالم‌ غیب‌ سرچشمه‌ می‌گیرد.

ـ فتح محافل علمی دنیا

امید است‌ در سایه‌ این‌ تلاشها افکار ملاصدرا محافل‌ علمی‌ دنیا را فرابگیرد و این‌ متاع‌ معنوی‌ و با ارزش‌ به‌ عنوان‌ عالیترین‌ متاع‌ به‌ کشورهای‌ دیگر صادر شود و برای‌ این‌ منظور لازم‌ است‌، علما و بزرگان‌ حوزه‌های‌ علمیه‌ و دستگاههای‌ مختلف‌ بویژه‌ صدا و سیما و وزارت‌ ارشاد نیز همکاری‌ کنند تا این‌ کار با ارزش‌ و بسیار مهم‌ به‌ نتیجه‌ برسد.

ـ اهمیت فقه ما را از اهمیت فلسفه غافل نکند

یک مساله، مساله درس فلسفه و رشته فلسفه است. توجه بکنید اهمیت فقه و عظمت فقه نباید ما را غافل کند از اهمیت درس فلسفه و رشته فلسفه و علم فلسفه، هر کدام از اینها مسئولیتی دارند. رشته فقه مسئولیاتی دارد، فلسفه هم مسئولیت های بزرگی بر دوش دارد، پرچم فلسفه اسلامی دست حوزه های علمیه بوده است و باید باشد و بماند. اگر شما این پرچم را زمین بگذارید، دیگرانی که احیانا صلاحیت لازم را ندارند، این پرچم را بر میدارند؛ تدریس فلسفه و دانش فلسفه می افتد دست کسانی که شاید صلاحیت های لازم را برایش نداشته باشند. امروز اگر نظام و جامعه ما از فلسفه محروم بماند، در مقابل این شبهات گوناگون، این فلسفه های وارداتی مختلف، لخت و بی دفاع خواهند ماند. آن چیزی که میتواند جواب شماها را بدهد، غالبا فقه نیست؛ علوم عقلی است.

(29 مهر 1389 دیدار با جمعی از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم)

 

ـ امام (رضوان اللَّه علیه) چکیده و زبده‌ی مکتب ملاصدراست؛ نه فقط در زمینه‌ی فلسفی‌اش، در زمینه‌ی عرفانی هم همینجور است.

بیانات در دیدار جمعی از اساتید، فضلا، مبلّغان و پژوهشگران حوزه‌های علمیه کشور 1386/09/08

 

 

بخش هایی از بیانات ایشان در دیدار گروهی از فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی قم

89/10/29

در گذشته در حوزه‌ی قم با فلسفه و وجود مرحوم آقای «طباطبایی» مخالفت می‌شد. می‌دانید درس اسفار ایشان به دستور تعطیل گردید و ایشان مجبور شد شفا تدریس کند. در دوره‌ی اخیر، قم مرکز حوزه‌ی فلسفی ما بوده است؛

آقای طباطبایی هم انسان کاملاً متشرّع، مواظب، دائم‌الذّکر، متعبّد، اهل تفسیر و اهل حدیث بوده؛ از آن قلندرمآبهای آن‌طوری نبوده است - البته جلسات خصوصی را کاری نداریم - مراتب علمی و فقه و اصولش هم طوری نبوده که کسی بتواند آنها را انکار کند؛ درعین‌حال کسی مثل آقای طباطبایی که جرأت کرد و فلسفه را ادامه داد و عقب نزد، این‌طور مورد تهاجم قرار گرفت.

نتیجه چیست؟

نتیجه این است که امروز سطح تفکّرات و معرفت فلسفی ما در جامعه و بین علمای دین محدود است. با بودنِ استادی مثل آقای طباطبایی، جا داشت امروز تعداد زیادی استاد درجه‌ی یک از تلامذه‌ی ایشان در قم و دیگر شهرستانها داشته باشیم. آقای طباطبایی فرد فعّالی بود؛ بنابراین جریان فلسفی‌ای که به وسیله‌ی ایشان پایه‌گذاری شد، باید به شکل وسیعی گسترش پیدا می‌کرد، که نکرده است. البته ما همان وقت مقلّد آقای «بروجردی» بودیم و الان هم با چشم تجلیل و تعظیم به ایشان نگاه می‌کنیم؛ اما بالاخره هرچه بود، نتیجه‌اش این شد. این نباید تکرار شود.

فلسفه‌ی اسلامی - همان‌طور که شما فرمودید و درست هم گفتید - فقه اکبر است؛ پایه‌ی دین است؛ مبنای همه‌ی معارف دینی در ذهن و عمل خارجی انسان است؛ لذا این باید گسترش و استحکام پیدا کند و برویَد و این به کار و تلاش احتیاج دارد.

فلسفه یک امتیاز و یک افتخار است؛ نه فقط در چشم حوزویها، بلکه در چشم مردم هم همین‌طور است. بعضیها که حتی اهل فلسفه هم نیستند، برای همین امتیازات ظاهری، ادّعای استادیِ فلسفه می‌کنند.

از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّ صدرا، - اگر نگوییم از همه‌ی اینها، از بسیاری از اینها - می‌شود یک دستگاه فلسفیِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفه‌های مضاف که آقایان فرمودند: فلسفه‌ی اخلاق، فلسفه‌ی اقتصاد و.... این، یکی از کارهای اساسی است. این کار را هم هیچ‌کس غیر از شما نمی‌تواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید.

فلسفه‌ی اسلامی، پایه و دستگاهی بوده که انسان را به دین، خدا و معرفت دینی نزدیک می‌کرده است.

فلسفه برای نزدیک شدن به خدا و پیدا کردن یک معرفتِ درست از حقایق عالم وجود است؛

لذا بهترین فلاسفه‌ی ما - مثل ابن‌سینا و ملاّ صدرا - عارف هم بوده‌اند. اصلاً آمیزش عرفان با فلسفه در فلسفه‌ی جدید - یعنی فلسفه‌ی ملاّ صدرا - به‌خاطر این است که فلسفه وسیله و نردبانی است که انسان را به معرفت الهی و خدا می‌رساند؛ پالایش می‌کند و در انسان اخلاق به‌وجود می‌آورد.

ما نباید بگذاریم فلسفه به یک سلسله ذهنیّات مجرّد از معنویت و خدا و عرفان تبدیل شود. راهش هم تقویت فلسفه‌ی ملاّ صدراست؛ یعنی راهی که ملاّ صدرا آمده، راه درستی است. آن فلسفه است که انسان را وادار می‌کند هفت سفر پیاده به حج برود و به همه‌ی زخارف دنیوی بی‌اعتنایی کند. البته نمی‌خواهیم بگوییم هرکس در این دستگاه فلسفی قرار نداشته باشد، اهل دنیاست؛ نه، اما این راه خوبی است. راه فلسفه باید راه تدیّن و افزایش ارتباط و اتّصال انسان به خدا باشد؛ این را باید در آموزش فلسفه، در تدوین کتاب فلسفی، در درس فلسفی و در انجمن فلسفه - همین که به آن اشاره شد - رعایت کرد.

اهل فلسفه‌ای که ما قبلاً دیده بودیم، همه همین‌طور بودند؛ کسانی بودند که از لحاظ معنوی و الهی و ارتباطات قلبی و روحی با خداوند، از بقیه‌ی افرادی که در زمینه‌های علمیِ حوزه کار می‌کردند، بهتر و زبده‌تر و شفّافتر بودند.

یکی از رشته‌های تألیف و کار فلسفی، نوشتن فلسفه برای کودکان است. کتابهای فلسفیِ متعدّدی برای کودکان نوشته‌اند و ذهن آنان را از اوّل با مبانی فلسفی‌ای که امروز مورد پسند لیبرال دمکراسی است، آشنا می‌کنند. یقیناً در نظام شوروی سابق و دیگر نظامهای مارکسیستی اگر دستگاه فلسفه برای کودکان و جوانان بود، چیزی بود که مثلاً به فلسفه‌ی علمی «مارکس» منتهی شود. ما از این کار غفلت داریم. من به دوستانی که در بنیاد ملاّ صدرا مشغول کار هستند، سفارش کردم، گفتم بنشینید برای جوانان و کودکان کتاب بنویسید. این کاری است که قم می‌تواند بر آن همّت بگمارد. بنابراین از جمله کارهای بسیار لازم، بسط فلسفه است؛ البته با مبانی مستحکم و ادبیات خوب و جذّاب.

به نظر من بین فلسفه و کلام هم نباید دعوا قائل شد. مهمترین کتاب کلامی ما را یک فیلسوف - یعنی خواجه‌نصیر - نوشته؛ اما در واقع فلسفه است. ما باید اینها را به همدیگر نزدیک کنیم؛ هیچ مانعی ندارد.

فلسفه و کلام و عرفان وجوه تفارقی دارند، وجوه اشتراکی هم دارند؛

ما باید اینها را به عنوان علوم عقلی - همین تعبیری که آقایان داشتند و کاملاً تعبیر خوبی است-

یا به یک معنا حکمت، که شامل همه‌ی اینها بشود، مورد توجّه قرار دهیم و دنبال کنیم.

این مطلب توسط محمد.حسینی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۴/۰۶/۰۲ - ۱۲:۴۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)