حیرانم از کتاب سرنوشتم که هر چه ورق می زنم به انتها نمی رسد !
حیرانم از شعر تنهایی که سالهاست می سرایم و قافیه کم نمی آید !
حیرانم از لبخندی که در مقابله با غمهایم،
هرلحظه بر لبهایم روان است!
حیرانم ازاین باران که دمادم می بارد
و نمی خواهد دمی بیاساید!
بی تو... من حیرانم ..!
(مریم.یعقوبی)
|