پانزدهمین روز شهریور، روز من است
عطر دلنشین سیب،
خوشه زرین گندم،
بوی ناب گردوی روی درخت،
چشم به راه آمدن من است!
شمع تولدم را بارها روشن می کنم
آروزها و رویاهایم را به صف می کشم!
خواستن تو، بودنت، عشق تو سبقت می گیرد.
می دانم که خدا، امروز از آن من است
و زیر تمام نازهایم مُـهرِ مـِهر می زند،
ناز مرا می خرد.
آغوشت، امنیت من است،
وقتی برای من و خودت آرزو می کنی
و من زیر لب برای اجابت آرزویت، دعا می کنم.
بغضم زیر نور شمع می لرزد،
و خداست که لبخند می زند.
گل سرخ و صورتی تولدم، پای می کوبد
شمیم دلنوازش را هدیه می کند.
نگاهت دم به دم در شعرم،
قافیه می بندد.
تقویم روزهای عمرِ "مریم"
امسال هم می خندد!
نوشته : مریم.یعقوبی